در یسنای 30 بند 3و 4 اشوزرتشت میفرماید: آن دو گوهر همزادی که در آغاز در عالم روح و اندیشه آدمی پدیدار گشتند یکی نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار و دیگری بدیست در اندیشه و گفتار و کردار. از میان این دو دانا باید نیک را برگزیدند نه زشت را.

هنگامی که این دو گوهر به هم رسیدند هستی و نیستی را بوجود آوردند. سرانجام  طرفداران بدی دوزخ است و پاداش طرفداران نیکی بهشت.

یسنای 31 بند 12- از همان آغاز یکی ازین دو (سپنتامینو) با سخنان نیکو سنجیده و دیگری (انگره مینو) با گفتار دروغین آواز سر دادند و هر یک به فراخور دل و فکر و مغز خویش به رهبری یا اغوا مردم پرداختند.

بند 18- ای مردم هیچیک از شما نباید به سخنان و حکم دروغ پرست گوش دهد زیرا که او خان و مان و شهر و ده را دچار احتیاج و فساد سازد پس با سلاح او را از خود برانید.

در یسنای 45 بند 2 اشوزرتشت میفرماید: من میخواهم سخن از آن  دو گوهری که در آغاز زندگی باهم بوده اند و سپنتامینو که گوهر مقدس است، به انگره مینو گوهر خبیث گفت که اندیشه و گفتار و کردار و آموزش و خرد و آرزو و روح و روان ما هرگز با هم یگانه و یکسان نخواهد بود.

از این آیات گاتها چنین دریافت میگردد که بنابر عقیده اشوزرتشت در کار خلقت و عمل آفرینش بنابر مصلحت ازلی و ابدی پروردگار یکتا و دانا دو نیروی متضاد وهمیستار دخالت دارند که در اثر فعل و انفعالات آنها هستی برقرار و ادامه دارد. وجود یکی بدون دیگری هم ممکن نیست و هر دو همزاد و هم زیستند، یکی باعث زایش و افزایش و پرورش هستی ها، و دیگری سبب کاهش و شکست و نابودی موجوداتست.

یکی موجب سلامت و توانایی جسم و طول عمر و خوشبختی زندگیست و دیگری وسیله درد و رنج و ناخوشی و مرگ است. در جهان طبیعت هم وضع چنین است. عده ای از موجودات چون آب و خاک و هوا و نیرو و حرارت خورشید، ماده ساز و تولید کننده اند. و عده ای چون قارچها-کفکها-باکتریها و میکروبها تجزیه کننده و مرگ آورند. جهان هستی پیوسته در حال ساختن و ویران کردن است.

یکی باعث ایجاد زندگی و دیگری سبب حدوث مرگ و نیستی است و به همین وضع کار جهان از آغاز تا انجام ادامه دارد.

کارکرد این دو عامل هستی و نیستی یا دو گوهر همزاد و همیستار نه فقط بر روی موجودات این زمین موثر است بلکه خود زمین ما سیارات و منظومه های شمسی و کهکشانها هم پیوسته دستخوش این تحول اند و هر یک از آنان پس از مدت معین منفجر شده و هر ذره ای از آنها در فضای بیکران پراکنده شده و دوباره طبق نیروی جاذبه مواد، آن ذرات سرگردان به دور هسته مرکزی خود گرد آمده و زمینها و کرات و جهان دیگری را بوجود می آورند. شادروان مولانا چه خوب عقیده پیامبر ایرانی را به شعر آورده و گوید:

هیچ چیز ثابت و برجای نیست                   جمله در تغییر و سیر سرمدیست

ذره ها پیوسته شد با ذره ها                     تا پدید آمد همه ارض و سما

بار دیگر این ذوات آشنا                         غرق میگردند در گرداب ها

ذره ها از یکدیگر بگسسته شد                باز بر شکل دگر پیوسته شد

ذره ها بینم که از ترکیبشان                    صد هزاران آفتاب آمد عیان

باز این خورشیدها از آیین ها                 پو گرفته سوی گرداب فنا

این زمین پست و بی قدر و بها              با تمام بحرها و برها

آنچه باشد همره هر کهکشان                از ثوابت یا که از سیارگان

جملگی ترکیبشان زین ذره ها               تا که روزی میشوند از هم جدا

علاوه بر این، طبق کشفیات دانشمندان علوم مادی بخصوص فیزیکدانان و ستاره شناسان این دو نیروی متضاد در درون هر ذره ای از ذرات جهان فعال بوده و به نامهای گوناگون چون جاذبه و دافعه مثبت و منفی و انرژی و ماده و روح و تز و آنتی تز نامیده میشوند. در درون هر اتم همانند زمین وماه و سیارات و منظومه نیروی جاذبه و دافعه مهمترین نقش در تکوین هستی بازی میکنند و هیچیک ازین دو نیروهای نامبرده در نظر پروردگار خوب یا بد نبوده بلکه هردو لازم و ملزوم یکدیگرند و بنابر حکمت و خرد دانا و توانای کل اساس و پایه و چرخش و دوام خلقت بر آنها استوار گشته است. مولانا چه خوب فرموده:

زندگانی آشتی ضد هاست                 مرگ آن کاندر میانشان جنگ خاست

صلح اضدادست این عمر جهان             جنگ اضداد است عمر جاودان

زندگانی آشتی دشمنان                    مرگ وارفتن به اصل خویش دان

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی