در مورد بنا و وجه تسميه اين شهر اظهارات گوناگونی ابراز شده است. پارهای از مورخين معتقدند كه نام تبريز از واژه «توريز»گرفته شده است كه به معنای جاری شدن میباشد و ظاهرا اشاره به چشمههای آب معدنی دارد كه در دامنة كوههای شهرجاريست. مورخان ارمنی مانند وارطان، آسوليك و فاوست، اسم تبريز را از لغت دا- ئی - ورژ يا داورژ، به معنی انتقام نوشتهاند.عدهای نيز خواستهاند معنايی برای واژه تبريز بيابند، افسانههای دروغين درباره پديد آمدن نام و بنياد اين شهر سرودهاند وافسانه ساختگی زبيده خاتون همسر هارون الرشيد خليفه عباسی را پيش كشيدهاند.
وجود زلزلههای پی در پی و بنيان شكن، شهر تبريز و آثار آنرا به ويرانهای مبدل ساخت اما با اين وجود اكثر جهانگردان وسياحان از آن به نيكی و بزرگی و عظمت ياد كردهاند. از جمله ياقوت حموی به سال 610 هـ .ق و ماركوپولو جهانگرد اروپايیبه سال 694 هـ .ق از تبريز ديدن كردهاند و آنرا بزرگترين شهر آذربايجان به شمار آوردهاند.
در دوران حكومت غازان خان بنا به نوشته شاردن اين شهر در عصر صفوی دوبار در اثر زلزله ويران گرديد و در آن عصر پايتخت رسمی صفويان بود و دردوره قاجار تبريز وليعهد نشين ايران شد و در اين عصر بود كه تجارت و اقتصاد آن رونق گرفت و در دوران حكومت غازان خان تبريز به منتها درجه عظمت و بزرگی و آبادانی رسيد.
كهنترين مأخذی كه برای نخستين بار در آن نامی از تبريز برده شده، در يك كتيبه از سارگن دوّم - پادشاه آشور(722-705پ.م) در سال 714 پيش از ميلاد است. سارگن در اين كتيبه از شهری به نام اوشكايا كه گويا اسكوی كنونی است و نيز از دژ محكمی به نام تاروئی ياد میكند كه به احتمال قوی، بايد همان تبريز باشد. بدينسان تبريز شهريست كه در سده هشتم پيشاز ميلاد پا برجا و آباد و بزرگ با بارويی استوار بوده است.
در سال 1377 در پی خاكبرداری محوطه مسجد كبود به محوطه باستانی كه متعلق به هزاره اول قبل از ميلاد بود برخوردگرديد كه طی حفاری علمی تعداد 40 قبر باستانی همراه اشياء مربوط به دفن شدهها بدست آمد. قبل از كشف اين محوطهتاريخ تبريز را مورخين به طور شك و احتمال مینوشتند و در رابطه با تاريخ پيش از اسلامشهر تبريز، اقوال مختلف بود ولیبا كشف محل مذكور دقيقا تاريخ شهر تبريز سه هزار و پانصد سال ثبت گرديد و انتظار میرود در حفاريهای آينده احتمالاقدمت شهر از سه هزار و پانصد سال فراتر رود.
اين بنا در جانب شمالی خيابان امام روبروی كوچه صدر واقع شده كه در سال 870 هـ ق در دوره جهانشاه قراقويونلو وبانظارت صالحه خاتون دختر جهانشاه بنا گرديده است.
بنای مسجد شامل سردر، شبستان و مقبره میباشد كه سردر آن رو به شمال واقع شده و در كنار آن ستونهائی متصل به بنا بهشكل مارپيچ بالا رفته و در قسمت فوقانی هلال بيضی شكلی وجود دارد. پس از سردر و دهليز واقع در پشت آن شبستانبزرگ مسجد به ابعاد 5/16 متر قرار گرفته كه در سه طرف شمالی و غربی و شرقی آن شبستان رواقی به عرض 40/4 متر باطاقهای ضربی و گنبدهای كم خيز وجود دارد.
قسمت جنوبی بنا به شبستان كوچكی موسوم به مقبره راه دارد. كاشيكاري آن آبی رنگ فيروزهای است كه به نام «فيروزه اسلام»معروفيت يافته است. در بالای حاشيههای عريض طاقچهها كتيبه اصلی بنا قرار گرفته كه بالای اين كتيبه نيز نوشتههای كوتاهی باخطوط نسخ و ثلث و كوفی در بين طرحهای مختلف گل و بوته اسليمی و اشكال مختلف هندسی جا داده شده است و همه آنها اثر هنری محمد بن نعمت الله بواب خوشنويس مشهور قرن نهم است.زيبايی و تزئينات هنری اين مسجد چنان شگفتآور است كه هر بينندهای آن را تحسين میكند.
تاورنيه در سال 1046 هـ ق مینويسد. «…بنای مسجد كبود بسيار عالیتر از مساجد ديگر میباشد. گنبد اين بنا از طرفداخل با آجرهای كوچك مربع از كاشيهای الوان مختلف گل و بوته موزائيك شده كه در ميان آنها به تناسب جملات و آياتعربی گنجانيده و بقدری خوب بهم اتصال دادهاند كه گويا يك پرده نقاشی است…. » مادام ديولافوا نيز در قرن 15 ميلادیمینويسد: «…بهترين نمونه ابنيه قديمی تبريز مسجد كبود است. عظمت بنا و ظرافت معماری و كاشيكاری آن همه حيرتآور است. اين مسجد حياط بزرگی داشته كه در اطراف آن طاقنماهای جالب توجهی بوده و مركز آن حوض بزرگی برای وضوگرفتن وجود داشته است. . . . »
اين مسجد در سال 1193 هـ ق در اثر زلزله ويران شد كه از اين بنای عظيم و نفيس فقط سردر و چند جرز پايههای شبستانباقی مانده بود كه در سالهای 1318 و 1319 بعد از 8 سال ثبت تاريخی، تعميراتی در طاق و سردر شمالی آن به عمل آمد ودر سالهای بعد از انقلاب نيز با بودجه و نظارت انجمن آثار ملی و سازمان ملی حفاظت آثار باستانی سابق و توسط استاد رضامعماران معمار هنرمند تبريزی دوباره بازسازی شد.
مسجد جامع خواجه تاج الدين عليشاه وزير الجايتو و ابوسعيد بهادرخان در فاصله سالهای 716 هـ ق الی 724 هـ ق ساختهشده است و هم اكنون در ضلع جنوبی خيابان امام خمينی واقع است. قسمت جنوبی آن دارای طاقي بزرگ بوده است كه بهعلت فرونشستن بنيان و تعجيل در اتمام آن طاق شكسته و فروريخته است. قسمتی كه اكنون به چشم میخورد قسمتمسقف مسجد میباشد كه عرض آن 15/30 متر و ارتفاع ديوارهای دور آن به طور متوسط 30 متر است. درحفريات اخيردريافتهاند كه 7 متر از ديوارها زير خاك مانده است. عرض ديوارها 40/10 متر و داخل آنها مركب از دو ديوار عريض مستحكماست كه در چند مرحله به وسيله طاقهای متعدد به يكديگر اتصال يافتهاند. اين بنا در زمان عليشاه مسجد جامع شهر و مزينبه كاشی و ستونهای مرمری و كتيبه گچبری بود. خاك و اغلب آجرهای اين ديوار زرد رنگ و از استحكام فوق العادهایبرخوردار است.از نوشتههای ابن بطوطه چنين استنباط میشود كه در كنار اين مسجد خانقاه و مدرسهای وجود داشته كه به صورت يكمجموعه علمی و مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته است.
در دوران قاجاريه صحن و محل زاويه و مدرسه عليشاه را مبدل به انبار غلات و مخزن مهمات قشون ساختند و حصاری دورآن كشيدند و نام ارك را به آن نهادند. اين بنا بارها هدف توپها و گلولههای دشمن قرار گرفته بود. در انقلاب مشروطيت نيزيكی از سنگرهای مسلط بر شهر محسوب میشد. در اوايل حكومت رضاشاه (سالهای بعد از1320) صحن آن به صورتگردشگاه عمومی درآمده بود.
ليدی شيل كه در دوره قاجاريه در ايران اقامت كرده بود در مورد اين بنا مینويسد.« . . .جالبترين ساختمانی كه در تبريز ديدم،يك عمارت آجری به ارتفاع تقريبا هفتاد فوت بود كه به نام «ارك» معروفيت داشت و معلوم بود كه در گذشتههای خيلی دوربنا شده است.
حمداللّه مستوفی درباره بزرگی و عظمت اين بنا آن را به ايوان كسری تشبيه كرده و چنين نوشته است.« . . .مسجد جامع بزرگیساختهاند كه صحنش دويست وپنجاه گز در دويست گز و در صفهيی بزرگ، از ايوان كسری به مداين بزرگتر، اما چون درعمارتش تعجيل كردند، فرود آمد. . . »
تاريخ برپايی نخستين مسجد جامع را به قرنهای آغازين هجری نسبت دادهاند در كتاب مرزبان نامه به جامع تبريز اشاراتیشده كه مويد آبادانی و شكوه آن در سنوات 607 - 622 در عصر اتابك ازبك بن محمد بن ايلديگز بوده است. حاج طالبخان پسر حاج اسحق خان تبريزی در سال 1087 هـ ق در وقفنامه مدرسه طالبيه به اين مسجد با عنوان «مسجد جامع كبير»اشاره كرده است. زلزله سال 1193 هـ ق تبريز چند طاق آن را فروريخت كه بعدها مرمت گرديد.
طول مسجد حدود 62 متر است كه در قسمت وسط آن طاق بلند و بزرگی با پايههای بسيار مستحكم و قطور وجود دارد.سنگ نبشتههای مسجد شامل فرمان شاه طهماسب متعلق به سال (9721 هـ ق) شرح تعميرات دوره قاجاريه و موقوفاتمدرسه متعلق به سال (1106 هـ ق) میباشند.
مسجد جامع را امروزه مردم جمعه مسجد میخوانند كه قسمتی از محوطه مسجد به كتابخانه و حجرات طلاب علوم دينیاختصاص داده شده و در حال حاضر يكی از مراكز تحصيل علوم دينی و جزو افتخارات مذهبی شهر تبريز محسوب میشود.
اين مسجد در خيابان فردوسی تبريز قرار دارد و بنای اوليه آن به وسيله اميرحسين چوپانی ملقب به علاءالدين در سال 742هجری قمری ساخته شده و به نام خان مغول يعنی سليمان نواده هلاكو موسوم گرديده و بهمين جهت به اعتبار نام بانی وخان، عدهای آنرا سليمانيه و برخی آن را علائيه ناميدهاند. وجه تسميه كنونی آن به اين علت است كه كتيبههای داخل ومندرجات ديوارهای خارج مسجد به خط عبدالله صيرفی خطاط معروف دوران ايلخانی و يكی از شاگردان وی نوشته شدهاست. بنای مسجد در زمان عباس ميرزا نايب السلطنه تعمير كلی يافت. اين مسجد دارای يك گنبد و دو اطاق بسيار باعظمت است. گنبد بزرگ و طاقها و پايههای آجری در عين سادگی از جذابيت خاصی برخوردار است. گنبد آجری به كمك ترنبه هائی بر روی بنا قرار گرفته است. در بيرون ديوار شمالی مسجد سنگ مرمرينی نصب شده كه تاريخ تعمير و نام مرمتگر بهطور برجسته و به خط نستعليق برآن نقش بسته است.
اين مسجد در كنار ميدان صاحب آباد قرار دارد كه گويا با بناهای مجاور آن به عمارت نصريه معروف بوده است. اين بنا پس ازفوت اوزون حسن و براساس وصيت او در زمان سلطان يعقوب بنا گرديده است. اوزون حسن احداث اين مجموعه را پيش ازفوت بر عهده درويش قاسم گذارد و او در سال 882 هـ .ق. با ياری عدهای از سادات و حكما بنياد طرح عمارت نصريه را درانداخت.
اولياء چلبی نيز كه در سال 1050 هـ ق از اين مسجد ديدن كرده مینويسد «…بنای اين مسجد يكی از شاهكارهای هنرمعماری است. گنبدهای آن همه كاشيكاری شده و چهار ديوار اين مسجد بزرگ را اسليميها، ترنجها، گلها و بوتههای گوناگون وكتيبههای متعدد حجاری و گچبری شده زينت بخشيدهاند. بالای درها و پنجرهها نيز سنگ نبشته هائی با خط ثلث جلی وجود دارد كه بی شباهت به خط زيبای يا قوت مستعصمی نيست. در طرفين محراب اين مسجد دو پارچه ستون سنگی زرد رنگ قرار دادهاند كه بهای آنها بدون مبالغه با خراج ايران و توران برابری میكند گويا اينها كهرباست و نظيرشان در هيچ جای دنياپيدا نمیشود».
در اين مسجد سنگ قبر مرمرين زيبائی به ابعاد قريب يك متر در چهل سانتی متر و به بلندی 30 سانتيمتر در پای ديوار شرقیخواجه نشين شمالی مسجد زمستانی به طور عمودی جاداده شده است. سنگنبشته منصوب در بالای مدخل مدرسه نيز ازكتيبههای داخل جامع بوده كه هنگام تجديد بنای مسجد و مدرسه روی سر در مدرسه گذاشتهاند. اين قطعه سنگ كه دارایچهل سانتی متر بلندی و 24 سانتی متر عرض میباشد يكی از شاهكارهای حجاری دوره آق قويونلو به شمار میرود. سنگنبشته قهوهای رنگ ديگری هم به ابعاد هشتاد و چهار در يكصد و هشتاد و چهار سانتی متر به فاصله چهل سانتی متربالاتر از كتيبه مزبور، به سر در صحن مدرسه حسن پادشاه نصب گرديده است كه متعلق به زمان شاه طهماسب صفوی است. در تعميرات 20 سال پيش منافذ مسجد زيرزمينی بكلی مسدود گرديد و اكنون فقط راهی از كفشكن در ورودی جنوبی مسجدبزرگ به مسجد زيرزمينی باقی است.
اين مسجد در شرق راسته بازار يمنی دوز و در جنوب چای كنار واقع شده است و بانی آن بازرگان معروف معاصر نايبالسلطنه حاج صفر علی خوئی است.
مسجدی است با عظمت و زيبا، با گنبدی بلند و منارهای منقش به كاشيهای آبی رنگ، در جبهه شمالی اين بنا يك گنبدخانه و از دو جبهه شرقی و غربی دو شبستان ستون دار وجود دارد و در جبهههای ديگر حياط حجره هائی برای طلابعلوم دينی در نظر گرفته شده است. در ضلع شرقی و غربی مسجد دو تالار ديگر وجود دارد كه هريك به جای خود مسجدجداگانهای به شمار میآيد.
اين بنا در سال 1193 بر اثر زلزله آسيب ديد كه در دوره قاجاريه دوباره سازی شد.بنيان اين بنا به اندازهای محكم و استوار نهاده شده كه در سال 1288 هـ ق با وجود اينكه هنگام جريان سيل معروف نصفبيشتر فضای مسجد پر از آب شده بود باز خلل و شكستی در بنای آن وارد نيامد.
در ورودی بازار در جانب شرقی خيابان فردوسی، درست در مجاورت مسجد خزينه مسجد ديگری وجود دارد كه معروف بهمسجد مفيد آقا میباشد. بنای اين مسجد در سال 1310 هجری قمری آغاز و در 1314 هجری قمری پايان يافته است.
اين مسجد در جانب جنوبی دالان مدرسه، بين مدرسه دينی جعفريه و مسجد جامع بزرگ واقع شده است، در و دو پنجره آنبه دالان مزبور باز میشود. ده ستون سنگی زيبا و هيجده گنبد ضربی آجری دارد. ستونها در دو رديف قرار گرفتهاند و گنبدهامساوی و يكنواخت میباشند. در مدخل مسجد طاق كوچك جالبی از آجر تعبيه شده كه در پايين آن عبارت«بسماللهالرحمنالرحيم» و آيه 18 سوره توبه با خط ثلث برجستهای گچبری گرديده است. سابقا به آن مسجد ملامحمد حسن پيشنماز میگفتهاند.
اين مسجد كه به «مسجد حاجیميرزايوسفآقا» و «قزللی مسجد» نيز معروف است در ورودی بازار و انتهای خيابان فردوسیقرار گرفته است. كف آن از سطح خيابان قريب يك متر بلندتر است و در ورودی و پنجرههای آن همه مشرف به خيابانفردوسی است. حياط سه گوش كوچكی دارد كه با كف مسجد همسطح است. اين حياط دو در دارد يكی در سابق كه به بازارقديم نجاران باز میشود و ديگری در تازه كه به خيابان فردوسی مشرف است. اين مسجد دوازده ستون سنگی و بيست گنبدآجری يكنواخت دارد. طول مسجد قريب 24 متر و عرض آن قريب 20 متر است. خواجه نشينهای بالنسبه عريض نيز در سهسوی شمالی و شرقی و غربی وجود دارد.
بانی مسجد مرحوم حاجميرزايوسفطباطبائی بوده و عمارت آن نيز در ربع آخر قرن سيزدهم هجری قمری صورت گرفته است.
مسجد مقبره در اول بازار كفاشان واقع شده است. مسجدی است آباد و داير و به شكل مربعی كه طول هر ضلع آن قريب 25متر است. نه ستون سنگی خوش تراش گنبدهای بلند ضربی آن رانگه داشتهاند. چهار قطعه از ستونها هشت پهلو و پنج قطعهديگر دوازده پهلو است. سطح خواجه نشينهای اطراف مسجد همه عريض و قريب نيم متر از كف مسجد بلندتر است.
اين مسجد قبلا به نام مسجد شاه معروف بوده كه در زلزله 1193 هـ ق سقف آن فرو ريخته و مرحوم حاجميرزاقاضی طباطبائی از جمله در زير خاك ماندگان بود كه وي بعد از اينكه از زير خاك سالم بدر میآيد، باقی ايام حيات را وقف خدمت به مردم می كند و اين مسجد را توسعه میدهد.
پس از وفات ميرزامهدیقاضیطباطبائی در سال 1241 جسد او را در همان مسجد شاه دفن كردند و همان جارا مقبره ناميدند.
در مسير بازارچه كره نی خانه و امتداد بازار رنگی به بازار امير كه توسط دو خيابان ارتش شمالی و خيابان شهدا مقابل ادارهدارائی قطع شده و اين بازار بعدا ويران شده مسجد بسيار آباد و معروف شهدا واقع شده است.
اين مسجد دردوران قاجاريه توسط نايبااسلطنه عباسميرزا ساخته شده و از خصوصيات بارز اين بنا وسعت دهنهها و فرممتناسب گنبدها و طاقها میباشد. در شبستان اين بنا ستونهای سنگی منظم كه روی سرستونهای آنها حجاری و مقرنس كاریانجام گرفته وجود دارد. نادر ميرزا در مورد اين بنا چنين مینويسد. « . . . . شالوده مسجد مذبور قبل از جنگ ايران و روس پيشاز انعقاد قرارداد تركمنچای ريخته شده و ستونها و قسمتی از پايههای مسجد آماده گرديد و شايد پارهای از ديوارههای آن نيزساخته شده بود كه جنگ ايران و روس آغاز شد (1218 هـ ق)، و كار بنای مسجد ناتمام ماند تا مدتها پس از درگذشت نايبالسلطنه عباس ميرزا كه مسجد بنام او به مسجد شاهزاده معروف شد در اواخر دوران سلطنت محمد شاه برادر كوچكتر ویمهديقلی ميرزا بنای مسجد و مدرسه را تكميل كرد. . . »
در جانب غربی بازار مسجد جامع روبروی بازار نجاران يكی از بزرگترين و جالبترين مساجد تبريز واقع شده است كه متعلقبه دوره قاجاريه بوده و بنای آن شامل گنبد و شبستانی بزرگ میباشد. اين مسجد شصت و سه ستون دارد كه ستونها وسرستونها همه سنگی است. سقف مسجد با هشتاد گنبد ضربی آجری پوشيده شده و پنجرههای مسجد به شمال و غرب بازمیشوند.
نادر ميرزا درباره اين مسجد مینويسد: « . . . اين معبد را حاج ميرزاباقر مجتهد عمارت كرده و مخارج آن را متمولان تبريز تحمل كردهاند . . . »
اين مسجد در جنوب صحن مدرسهطالبيه و جانب غربی مسجد جامع واقع میباشد و از سوی مغرب متصل به كوچه باريكی است كه به راسته كوچه منتهیمیشود. كف مسجد قريب يك متر از سطح حياط مدرسه بلندتر است و برای رسيدن به كفشكن مسجد بايد از چهار پله سنگی بالارفت. طول اين مسجد پنجاه و هفت متر و عرض آن بيست و پنج متر است.
پنجاه و چهار گنبد آجری برروی چهل ستون سنگی كبود قائم است. همه ستونها منشوری و دارای قاعده ده ضلعی وسرستون مقرنس يكنواخت هستند به جز يك ستون بزرگ واقع در جلو محراب كه حجاری تزئينی مارپيچی و سرستونمقرنس پركاری دارد كه از شاهكارهای هنر حجاری به شمار میرود. احاديثی نيز با رنگ روغن سفيد بردور سرستونهادرجگرديده است.
تزئينات مرمرين محراب نيز حكايت از قدمت آن میكند. دور تادور مسجد دارای طاق نما و خواجه نشين است كه طول همهآنها چهار متر و نيم و عرض آنها مختلف است. در جانب غربی اين مسجد، مسجد كوچكتری نيز بنا شده كه ده ستون سنگی دارد و در زمستانها مورد استفاده قرار میگيرد. ازكفشكن اين مسجد دری به مسجد بزرگ باز میشود.
بانی مسجد حجة الاسلام ملا محمد ممقانی است كه شاگرد شيخ احمد احسائی بود. در سال 1235 هجری قمری باكمك مالی پيروان خود بنای مسجد را آغاز كرد و در سال 1240 قمری كار عمارت آن پايان يافت.
اين مسجد در جانب شرقی بازار مسجد جامع و نزديك مدرسه طالبيه واقع شده است. دارای بيست ستون سنگی باسرستونهای مقرنس و نيز گنبد ضربی آجری است. ستونهای اين مسجد در چهار رديف قرار گرفتهاند و روی آنها سبز رنگاست. بنا به نوشته نادرميرزا بانی اين مسجد بازرگانی بنام حاجی علی و تاريخ بنای آن 1255 هجری قمری بوده است. درجانب غربی مسجد، مسجد زمستانی كوچك تالار مانندي قرار دارد كه درب آن به كفشكن بزرگ باز میشود. اين مسجد فاقدستون است.
اين مسجد از قديمیترين مساجد شهر میباشد و قدمت آن به دوره صفويه برمیگردد كه جزء آثار ملی به ثبت رسيده است.
مسجد سيد حمزه (مجموعه ظهيريه)
بقعه سيد حمزه در محله سرخاب تبريز، در محل تقاطع خيابان ثقة الاسلام و بازارچه سيد حمزه قرار دارد كه در گذشته ازشكوه و عظمت زيادی برخوردار بوده است. صاحب كتاب «روضات الجنان و جنات الجنان» شكوه و زيبايی و بلندی بنا راتعريف كرده و گنبد و عمارت مقبره را «از كمال ارتفاع با آفتاب برابر» ستوده است.
سيد حمزه، كه در دربار غازان خان از جايگاه ويژهای برخوردار بوده در سال 714 هـ ق به دست مغولان كشته شد و در بنايی كهميرزا ابوطالب -وزير آذربايجان - در همان سال بر آرامگاه وی احداث كرده به خاك سپرده شد. آنچه امروز از بقعه سيدحمزه باقی مانده، صحن نسبتا وسيعی است كه در سمت جنوب آن، مقبره قرار گرفته و در سمت شرق و شمال آن، حجراتومدرسهايی است كه از دهها سال پيش متروك مانده و به امانتگاه اموات تبديل شده و در تعميرات سالهای 1333 – 1334هـ .ش كه از محل اوقاف ظهيريه به عمل آمده دوباره به حجره و اقامتگاه طلاب علوم دينی تغيير صورت داده است. اين بقعهگنبد بلندی دارد. طاق زيرين گنبد آيينه كاری شده و بر دور آن كتيبههايی كه مشتمل بر تاريخ میباشد نوشتهاند. اصل بقعه،مقبره كوچكی است كه تقريبا چهار ذرع طول و سه ذرع عرض دارد. حجره جداگانهأی در سمت غربی آن بوده كه بين مقبره وآن حجره ديواری فاصله بوده است. ضمنا قبر ميرزامحمدابراهيم وزير، در دهليز سرداب واقع است و اسم آن مرحوم در دوسوی دری كه به گنبد داخل میشود، نوشته شده است. در تركيب فعلی بنا، نمونههايی از حجاری و كاشيكاری پيشين بهچشم میخورد كه از نمونههای بسيار جالب حجاری آن طاق مرمرين صحن سردر مدرسه است كه از چهار قطعه مرمر بزرگ تشكيل يافته است. پايههای طاق از سنگ مرمر سادهأی هستند كه به جای نمونههایاصلی گذاشته شدهاند. در پيشانی اين طاق از دو سو به طور متقابل به خط ثلث عالی آيه شريفة «ادخلوها بسلام آمنين» و در زير هريك از آنها در ميان ترنج عبارت «يامفتحالابواب» به طور برجسته كنده شده است. در نوك ترنجها، يك ختايی كوچك و دراطراف آنها اسليمیهايی نقر شده است. در كرانههای طاق در جانب شرقی و غربی خطوط نستعليق حك گرديده كه با يكرشته اسليمی زيبا تزئين يافته است. عرض اين طاق، 183 و بلندی قسمت اصلی آن 120 سانتی متر است. بالای طاق سردر نيز، سنگ نوشته مرمرينی نصب شده كه مربوط به زمان ناصرالدين شاه قاجار است و حكايت از تعمير اينبقعه به سال 1279 هـ ق دارد.
به طاق مرمرين در ورودی بقعه كه نمای شمالی آن يكی از شاهكارهای حجاری دوره صفويه به شمار میرود نوشتههايی باتزئين اسليمی و ختايی و گياهی ديده میشود. در قسمت پايين هر يك از پايههای طاق، يك ترنج قنديلی گلدار تعبيه گرديدهكه در داخل ترنج سمت راست، عبارت «ميرزامحمدابراهيم وزير آذربايجان» به طور برجسته حجاری شده است و نشانمیدهد كه جسد ميرزاابراهيم در آستانه بقعه به خاك سپرده شده است.
علاوه بر اينها، آيينه بندی طاق بالای صندوق نيز دارای ارزش هنری است. هر چند كه در وسط بنا صندوقی نهاده شده اماخود قبر همچون ديگر مقابر دوره ايلخانی، در سرداب زيرين بنا قرار دارد.
در جانب غربی صحن بقعه سيد حمزه مسجد عالی و با شكوه ظهيريه قرار گرفته است كه مسجدی است مستطيل شكلبدون ستون به ابعاد 20*8 متر دارای يك گنبد بزرگ به قطر هشت متر در وسط و در طاق و دو گنبد كوچكتر در سمت شمال و جنوب و يك مخارجه به ابعاد 8*4 متر در جانب غربي و در شاه نشين 4*1 متر و يك شاه نشين 8*1 متر درجانب شرق. در چهار سوی گنبد بزرگ چهار منفذكوچك جهت روشنائی و تهويه مسجد تعبيه شده است. دو در كوچك نيز از جانب غربی به طور قرينه به دو مخزن كوچك بازمیشود. دور تا دور مسجد ازاره مرمری خوش رنگی به بلندی 105 سانتی متر دارد كه در قسمت فوقانی آنها آياتی با خط ثلثبسيار زيبا به طور برجسته نقر شده است. طاقهای مرمرين محراب در ورودی روبروی محراب و دو مخزن كوچك كه در بالا از آنها نام برده شد همه مزين به نقش ترنج ختائی، اسليمی و آيات قرآنی است. اين مسجد بيشتر به مسجد «سيد حمزه» دربين مردم معروفيت دارد. سابقا «قزللو مسجد» میگفتند و شايد علتش مذهب بودن تمام تزئينات و كتيبههای طاقها، ازارهها و رواقها بوده است. بانی اين مسجد و اضافات آن از قبيل دارالشفاء و شبستان و مدرس، ظهيرالدين ميرزامحمدابراهيم پسرصدرالدينمحمد، وزير آذربايجان بوده كه بقعه و مدرسه سيد حمزه را تعمير كرده و مسجد مورد بحث و متعلقات ومنضمات آنرا به سال يك هزار و هشتاد و هفت هجری قمری احداث و موقوفات زيادی برای حفاظت و نگهداری و ادارهامور مربوط بدان معين كرده است. اين موقوفات به نام ظهيريه معروفند.
اين مسجد را اكنون بقعه صاحب الامر میگويند و جزء زيارتگاهها محسوب میشود اما تاريخ نگاران و جهانگردان دورهصفويه همه اين مسجد را مسجد شاه «طهماسب» ذكر كردهاند.
در محل فعلی «ميدان صاحب الامر» يا «حضرت صاحب» سابقا ميدان وسيعی با عمارت و باغی در كنار آن وجود داشته كهمركز تبادل كالا و خريد و فروش بوده و داراالضيافه شهر محسوب میشده است اما اكنون از برج و باروی آن نشانهای نماندهاست. در مدخل دهليز و اندرون بقعه، دو طاق مرمری از زمان شاه طهماسب صفوی باقی است. بلندی طاق اولی 5/3 متراست. و از سه قطعه سنگ - دو پايه و يك قوس يكپارچه ساخته شده است. سطح بيرونی طاق و پايهها را گل و بوته اسليمی و ختايی بر جسته دل انگيزی پوشانيده و در بالای طاق، عبارت«بسماللهالرحمنالرحيم» در وسط ترنج بيضی شكل به خطثلث نگاشته شده است. سنگ نوشته مرمرين در جانب شمالی طاق برديوار نصب شده است. طاق مرمرين ديگری كه دربنای اصلی به كار رفته بوده، امروزه پله و سنگفرش آستانه و دهليز را تشكيل میدهد. كاتب چلبی درباره اين مسجد نوشتهاست:« . . .در قسمت شرقی ميدان صاحب آباد متصل به جامع سلطان حسن، مسجد مزين ديگری وجود داشت كه چونبنايش از شاه طهماسب بود لشكر مراد چهارم عثمانی در سال 1045 قمری خرابش كردند. . . »
اين مسجد پس از عقب نشينی عثمانيان دوباره آباد گرديد. در زلزله شديد 1193 هجری قمری باز فرو ريخت و در سال1208 هجری به وسيله جعفرقلیخاندنبلی ملقب به باتمانقليچ پسر احمدخان تجديد بنا يافت.
اين بنا در خيابان ثقه السلام آخر كوچه دكتر مسيحا واقع شده است كه مجموعه اين بنا شامل مسجد، مدرسه، داراالضيافه ومقبره میباشد. بانی اين بنا ميرزاعبدالكريم ملاباشی متوفی به سال 1294 هـ ق است. بنای آن در حدود سال1280 هـ ق پايان يافته است.
مسجد شامل چهار ستون سنگی و نه گنبد ضربی آجری بلند میباشد كه در سمت جنوب صحن مقبره واقع شده است. بنایاصلی آرامگاه تالاری به طول 12متر و پهنای 5 متر است كه در زير آن سردابی قبرها را دربر گرفته است. سنگ قبرها در كف تالارورودی سرداب جاسازی شده است. ديوار تالار با دو رديف كتيبه نستعليق تذهيب شده كه هر مصراع، با چارچوب شيشهایقاب داری تزئين شده است. دور صحن آرامگاه، حجرههايی دارای صندوقخانه و كفش كن قرار دارد كه برای بيتوته درويشانو مسافران ايجاد شده است.
ملاباشی در فقاهت و ادب فارسی و عربی مقام بلندی داشت و بنای مجموعه مذبور در زمان حيات خود او پايه گذاری شد.در اين بقعه پانزده تن از افراد سرشناس به خاك سپرده شدهاند.
در محله مهاد مهين، كوچه واقع بين دو خيابان فردوسی و شريعتی (شهناز) شمالی، نرسيده به ميارميار مسجدی وجود داردكه به مسجد دالذال معروف است. اين مسجد چهار ستون سنگی و نه گنبد ضربی آجری دارد. گنبد وسطی بزرگتر و بلندتر ازديگر گنبدهاست، كف مسجد به شكل مربع و هر ضلع آن پانزده متر طول دارد. در كنار هر ديوار سهخواجه نشين يا طاق به عرض قريب يك متر و نيم تعبيه شده است. اين مسجد را پيشينيان به نام «مسجدالدار» ذكر كردهاند. ازطاق وسطی ديوار غربی مسجد راهی به بقعه امامزاده دالذال باز میشود. اين بقعه تجديد بنا يافته و اكنون به صورت تالارمستطيل شكلی است به طول قريب دوازده متر و عرض شش متر كه در وسط اين تالار، زير يك مشبك آهنی دو قبر كوچكساده وجود دارد. پوشش آنها از كاشی سبز رنگ معمولی است.
در كتب كهن مزارات به وجود مسجدالدار و دو قبر موجود در كنار آن اشاراتی رفته است. صاحب روضاتالجنان مینويسد.« . . . مرقد و مزار آن دو بزرگوار، المد فونين فی مسجدالدار رحمهما الله در مسجدی است در درب مهاد مهين، در حوالی محلهسنگ سياه مشخص و معين ايشان را نيز امامزاده میگويند…»
اين بقعه برفراز بلندترين قله كوه سرخاب در شمال خاور تبريز و مشرف به همه شهر واقع شده است. تاريخ بنای بقعه وصاحبان گورها روشن نمیباشد. اما سبك بنا شيوه ايلخانی دارد و از سنگ سرخ و آجر بنا شده است.
بنای بقعه شامل سه اتاق و يك مقبره مسجد گونه، يك ايوان، دوميل مناره توپر و پنج ستون سنگی بزرگ است كه در بنای آن سنگ سرخ كوه سرخاب و اندكی آجر بكار رفته است. ستونهای ايوان بقعه، از سنگ سخت كبود است. در وسط بناحوضچهای از سنگ يكپارچه وجود دارد.
اين بنا در قرن نهم و دهم هجری آباد بوده اما زمان تسلط قشون عثمانی آسيب ديد كه در دوره صفويه تجديد بنا شد و سپسدر زلزله سال 1193 هـ ق تبريز شكست برداشته و قسمتی از آن فرو ريخت و بعدها امين لشكر قهرمان ميرزا در اواخر قرنسيزدهم هجری مرمت و حتی راه همواری برای آن احداث كرد.
در سال 1342 هجری به وسيله اسماعيل خان والی آذربايجان و فرمانده قشون شمال غرب ايران، تعميرات اساسی در اينبنا به عمل آمده كه در سنگ نوشته ديوار ايوان بقعه نيز بدان اشاره شده است.
قبر قيس كه از اصحاب رسول اكرم (ص) بود در كنار جاده تبريز - آذرشهر در سردرود نزديك پُل، جنب مسجدی معمور، در درونبقعهای قرار گرفته است. در كتاب روضه اطهار داستان عجيبی در مورد قيس آورده شده است به اين مضمون كه: «قيس جوان با سپاهاسلام به آذربايجان آمد، در سردرود اقامت گزيد، دختر ملك سردرود را به زنی گرفت، درخت زردآلو را برای نخستين بار درسردرود كاشت و ميوه آن به نسبت نام وی قيس خوانده شد» در داخل بقعه روی قبر ضريح چوبی دو طبقهای نهاده شده و روی آنپوششی از پارچه سياه انداختهاند. قبر سنگ نبشتهای ندارد. در دهليز بقعه سه لوح مرمرين قبر به پای ديوار نصب گرديده، يكیمتعلق به شيرخان فرزند سهرابخان است كه در 1170 هـ ق در گذشته و تاريخ وفات مندرج در دو لوح ديگر نيز 1208 و 1312هـ ق میباشد. در بيرون بقعه، در كمره دو ديواری كه پايههای طاق جلوخان محسوب میشوند، دو كتيبه روبهروی همديگر قرارگرفتهاند و جنس هر دو سنگ كبود معمولی است. خط حك شده بر روی كتيبهها از نوع خط ثلث میباشد و قرائت مضمون آنهابسيار دشوار میباشد. آنچه از مفاد اين كتيبه (كتيبه بزرگ) برداشت میشود اين است كه سه تن به نام حاجی علی، يزدانبخش وشيخ بايزيد كه هر سه از مريدان باباسالار بودند در دهليز و يا درون اين بقعه به خاك سپرده شدهاند.
نوشته كتيبه دوم نيز يك قطعه فارسی است مشتمل بر سه بيت است كه بيان كننده نام بانی اين بقعه است به نام حاجی احمد كه خودنيز در اين جا دفن میباشد.
در خيابان شمس تبريزی و در محله دوهچی بقعهای وجود دارد كه محل دفن شيخ ابراهيم است. وی در زمان آققويونلوهاحكمران بعضی از شهرهای آذربايجان بوده و در سال 870 هـ ق در گذشته است.
بقعه دارای صحن و حرم ساده و بی پيرايه میباشد و صندوق چوبی مشبكی برروی قبر نهاده شده و چهار تابلوی روغنیقهوه خانهای به ديوارهای آن نصب گرديده است.تاريخ ترسيم يكی از تابلوها سال 1333 هـ ق و تاريخ بقيه تابلوها سال1335 هـ ق است. سنگی هم بر ديوار غربی بقعه نصب كردهاند كه تصوير كف دست، بر آن نقر شده است. میگويند اينجای دست يكی از معصومين است.
سنگ نوشته مرمر بزرگ و يكپارچه زيبايی نيز در قسمت پائين ديوار جنوبی نصب شده است كه اين سنگ به طول 70/3 مترو عرض 25/1، اثر هنری ميرزای سنگلاخ خراسانی، خوشنويس و حجار دوره قاجار میباشد. اين سنگ در سال 1270 درمصر حجاری شده و سپس به تبريز انتقال يافته است و اكنون در موزه آذربايجان نگهداری میشود.
اين قبر نيز در سردرود اسكو واقع شده و به عنوان زيارتگاه مورد استفاده مردم محل قرار میگيرد. قبر سلطان پير بر فراز تپهای مشرفبه جاده در درون بقعه گنبدداری قرار گرفته كه بنای آن در سالهای دهه 50 ساخته شده است قبر سلطان پير سنگی است و حجمبزرگی دارد و ميل خوشتراش بلندی بر بالا سرِ آن نصب گرديده كه دورتادور آن را پارچه سياهی پيچيدهاند و در پای ميل لوحشكستهای نهاده شده كه در آن كلمات ذيل خوانده میشود: « . . .المحتاج الی رحمه اللّه. . .محمدبن يحيی. . .غره رجب سنه خمسعشر و سبعمئه. » جلوی بقعه تسطيح گرديده و كف بقعه از سطح اين زمين هموار، نزديك يك متر بلندتر است.
در مورد هويت صاحب قبر اطلاعات مستندی در دست نيست شايد مربوط به همان «محمدبنيحيی» نامی باشد كه اسمش بر رویلوح قابل خواندن است.
اين بنا برروی تپهای در آبادی ديزج از توابع شهرستان تبريز واقع شده است كه از سنگهای زمخت تراشيده ساخته شدهاست. بنا شكل استوانهای و گنبد مخروطی دارد كه زير گنبد قبری به طول 5/2 متر وجود دارد. سنگ كوچك سياهی كنار قبرديده میشود كه به سنگ شفا يا شفا داشی معروف است و مورد احترام اهالی است.
در اين بنا سنگ نوشته مرمرين نصب شده است كه نشان دهنده ساخت بنا در سال 979 هـ ق میباشد. دو اطاق نسبتا بزرگ سنگي نيز در كنار بقعه وجود دارد كه يكی از اين اطاقها مسجدی است با چهار ستون آهنی و سقف ضربی وديگری مقبرهای است كه طبق اظهار اهالی متعلق است به زن سلطان به نام خانم اولياء.
روستای ديزج از توابع خسروشهر میباشد و خانههای آن در كمره تپه بسيار مرتفعی واقع شده است. در بالای اين تپّه بقعهاي استوانهای شكل وجود دارد كه گنبدی مخروطی در بالای آن قرار گرفته است. زير گنبد قبری هست به طول دو متر و نيم و عرض وبلندی قريب يك متر، اين قبر هيچ گونه سنگ نبشتهای ندارد و روی آن پارچه سياهی انداخته و چند شمعدان و چراغ نفتی هم رویآن گذاشتهاند. سنگ كوچك سياهی نيز در كنار چراغها به چشم میخورد و آن را «سنگ شفا» يا «شفاداشی» میگويند. عوام وروستائيان معتقدند كه اگر اين سنگ بر بالين مريضی بُرده شود، بيمار به زودی بهبود حاصل میكند و اگر پس از بهبودی سنگ را بهجای خود بازنگردانند سنگ خود شبانه به جای پيش باز میگردد.
در كنار قبر، كنار ديوار جنوبی بقعه، منبر چوبی سادهای نهادهاند كه سه پله دارد و با پارچهای سياه پوشانده شده است مردم روستاصاحب قبر را سلطان «مجيربن عقيل» مینامند كه از خانواده پيامبر بوده و در صدر اسلام با سلطان اسامه به آذربايجان آمده تا مردماين سامان را كه زرتشتی بودند به اسلام دعوت كنند اما با عدهای از يارانش به درجه شهادت رسيده است و وی را در بالای تپه بهخاك سپردهاند كه اكنون از زيارتگاههای معتبر اين ناحيه به حساب میآيد.
بنای بقعه از سنگ ساخته شده، دو اطاق نسبتا بزرگ سنگی نيز در كنار آن وجود دارد يكی مسجدی با چهار ستون آهنی و سقفضربی میباشد و ديگری مقبرهای است كه در آشپزخانه كوچكی بدان متصل میباشد و قبر موجود در اين اطاق را متعلق به زنسلطان مجير «خانم اوليا» میدانند.
با وجود اينكه در صحت و سقم سخنان گفته شده در مورد صاحب بقعه ترديد وجود دارد ولی بانی و تاريخ ساخت آن كاملا روشن ومعين است و سنگ نبشتهای مرمرين كه به قسمت شرقی ديوار جنوبی مسجد نصب گرديده است به خوبی نشان میدهد كه اين بنادر سال 979 هـ ق به امر خواجه حبيباللّه خسروشاهی عمارت يافته است.
قبر پير حيدر، در شرق محله سوسيان اسكو، در ميان حظيرهای بر بالای تپه واقع شده است. حظيره ديوارهای سنگی و پوششچوبی دارد. بر ديوار جنوبی آن سنگ نبشته مرمرينی نصب گرديده كه بانی آن را«حسينخانبنشمسالدين بن حسين بن ملكعلاءالدوله» مشخص كرده است. در بيرون حظيره، سنگ قبر بلندی وجود دارد كه ظاهرا متعلق به بابا «شكراللّه» فرزند پير حيدرمیباشد. بالاتر از قبر بابا شكراللّه گورستان قديمی سوسيان قرار گرفته است و قبرهای اين گورستان غالبا متعلق به قرن 10 و 11هجری میباشد.
قبر پير حيدر خاكی است و سنگ نبشته و كتيبهای ندارد و اگر هم داشته از بين رفته است، اما تاريخ درگذشت وی روشن و طبقنوشته حافظ حسين كربلائی در 12 صفر 856 در اسكو اتفاق افتاده است.
اين بنا در يكی از كوچههای فرعی خيابان منجم تبريز در ايستگاه قره داش، كوچهای به نام و يجويه (علی سياهپوش) قرار داردو متعلق به دوره صفويه میباشد كه در زمان شيخ به عنوان خانقاه و زاويه ساخته شده و بعد از فوت او در سال 959هـ ق بهعنوان مقبره مورد استفاده قرار گرفته است.
بنا دارای نقشه چهار ضلعی مربع از بيرون و 8 ضلعی از داخل است كه اتاقهای كوچكتری به صورت هشت ضلعی در داخلوجود دارد. در گوشههای كم عرض داخل بنا راهرويی به اتاقهای كوچك هشت ضلعی در زاويه تعبيه شده و بدين ترتيبيك فضای بزرگ ميانی و چهار فضای كوچك در گوشهها بوجود آمده است كه فضای ميانی توسط گنبد مدوری پوشش يافتهاست و زير گنبد از چهار سو به شكل دايره است. گنبد كه به شكل دو پوش پيوسته میباشد پوشش داخلی آن با مقرنسهای گچی زيبايی پوشيده شده است. گوشوارههای بنا كاملا پيشرفته بوده و با كاربنديهای گچی تزئين شده است.
قبر شيخ در وسط سردابی در زير بنا واقع شده است. ويژگی خاص اين بنا به دليل طرح و گچبری و مقرنس كاری طاق استكه يكی از شاهكارهای هنر اصيل ايرانی بشمار میرود.
اين آرامگاه مربوط به كمال الدين مسعود خجندي غزلسراي نامي قرن هشتم ه.ق و كمال الدين بهزاد هنرمند نقاش عصر صفوي است.
در جانب شرقی بقعه سيد حمزه و مقبره قائم مقام و ملاباشی، گورستان سرخاب تبريز واقع است. در قديم، در اين محل، سهگورستان مشهور بوده كه به مزار بابا حسن، بابا مزيد و مقبرهالشعرا معروف بوده است. مقبرهالشعرا مدفن عده زيادی از شاعرانمعروف آذربايجان است كه عبارتند از: اسدی طوسی (متوفای 465 هـ ق) – قطران تبريزی (متوفای 465 هـ ق) خاقانیشروانی (متوفای 595 هـ ق)، مجيرالدين بيلقانی(متوفای 594 هـ ق) ظهير فاريابی(متوفای 598 هـ ق) شاهپور بنمحمد(متوفای 600 هـ ق)، اشيرالدين اخسيكتی (قرن ششم)،…و استاد شهريار شاعر فقيد معاصر.
مزار شاعران در اصل بناهايی داشته كه به هنگام تسلط تركان عثمان در سال 1137 يا زلزله سال 1193 هـ ق از بين رفته است.ولی در سال 1337 شمسی تلاشهايی برای بازسازی فضای گورستان مزبور آغاز شد و هم اكنون بنای زيبايی نيز بر مزار اينشاعران وجود دارد كه معماری آن تلفيقی از معماری مدرن و سنتی است.
مجموعه خانههای دانشكده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبريز
دانشكده معماری دانشگاه هنر اسلامی تبريز از مجموعه خانههای قديمی بهنام، قدكی و گنجهایزاده تشكيل يافته است كهدر ذيل به شرح آنها میپردازيم.
اين بنا كه قديميترين خانه دانشكده معماری میباشد از اواخر دوره زنديه (قبل از زلزله مهلك سال 1193 هـ .ق) به يادگار ماندهاست و ديواره نگاریهای موجود در آن كه مربوط به دوره زنديه میباشد خود شاهد مدعا است. ورودی آن از كوچه مشيردفتر بوده و دسترسی آن به وسيله يك دالان از هشتی خانه قدكی میباشد و از دو بخش اندرونی و بيرونی تشكيل گرديدهاست.
بيرونی خانه شامل طنبی(شاهنشين)، كلهای هاو اطاقهای استراحت مهمانان بوده كه در ضلع شمالی حياط مستطيلیكشيدهای موسوم به حياط بيرونی شكل گرفتهاند. در ضلع جنوبی اين حياط نيز فضاهائی شامل تراس تابستانی با ستونها و سرستونها و پيش فضای ورودی و چند فضای ديگر ديده میشود كه تركيب آنها منظر بسيار مناسبی را برای طنبی ايجادكرده است. در ضلع شرقی و غربی حياط بيرونی با ديوارهايی كه به وسيله طاق نما تزئين گرديده محدود شده است. شواهدیوجود دارد كه ضلع غربی نيز قبلا به وسيله فضای معماری تعريف شده بود كه بعدها دستخوش تغيير و تحول گرديده است.
در روايت است كه والی شهر تبريز (اعتمادالدوله) در اين خانه زندگی كرده است (قبل از ساخته شدن قدكی) . اين ساختمان ازدو طبقه و در بعضی از نقاط از سه طبقه تشكيل گرديده است.
در طبقه زيرزمين يكسری فضاهای متناسب و زيبا و در عين حال ساده ديده میشود و پوشش آن بوسيله طاقهای مختلف آذري انجام گرديده است. در طبقه اول فضاهائی شامل اطاقهای اندرونی و بيرونی و تالار میباشد. شاهنشين آن كلكسيونی از تزئينات و ظرافت كاریرا در خود به ارمغان آورده است. ارسی بزرگ چهار لايه كه طول آن بالغ بر هفت متر و عرض آن 4 متر است و با نقوش هندسیو اسليمی و شيشه رنگی تزئين گرديده و ديواره نگاریهای دوره زنديه كه در آنها از كارهای خيلی ظريف تذهيب گرفته تاپرتره و نقوش گل و مرغ و شكارگاهها و منظرههاديده ميشود قسمتی از تزئينات آن را تشكيل میدهد.
نمای اصلی آن از رواقی با سر ستونهای زيبا و گچبری بی نظيری كه در بالای آن ديده میشودتشكيل گرديده است. در داخل رواقنقوش بند برجسته با ارسی تركيب بديعی را به وجود آورده و در بالای ورودیهای آن طاق و مقرنسهای گچی به چشممیخورد. در تعميرات و كارهای مرمتی ساختمان فوق، تاريخی از معماری اين مرز و بوم ديدهمیشود تغييراتی كه در طول 200 سال گذشته در آن ايجاد شده بود در زير اين پوششها خودنمائی میكرد و اين خانه شايدبرای ما بزرگترين تاريخ نگار معماری اين منطقه باشد.
ارسی بزرگ آن در طول ساليان از بين رفته و به جای آن در دورهای از سه پنجره نسبتا بزرگ و در دورهای ديگر از سه پنجرهكوچك استفاده شده بود كه آثار آن در سونداژهای اوليه مشخص گرديده است. فضاهای شاهنشين تالار آن با شومينههای زيبا دربستر زمان تبديل به صندوق خانه برای تالار مستطيلی شكل و بیتناسبی شده بود.
اين بنا حدود يكصدوپنجاه سال قبل در اواسط حكومت قاجاريه ساخته شده است. ورودی اين خانه از كوچه مشير دفتر(معبری است كه كوچه مقصوديه و خيابان ارتش را به هم متصل مینمايد) میباشد، بعد از سر در زيبای اين خانه به هشتی باابعاد مناسبی كه به عنوان تقسيم كننده عمل مینمايد رسيده و نهايتا به حياط بيرونی خانه وارد میشويم. هشتی موصوف درگذشته ساكنين را به بيرونی خانه راهبری مینموده است.
اين خانه دارای دو بخش اندرونی و بيرونی بوده، فضاهای بيرونی شامل تالار اصلی(طنبی)، كلهایها، تالار فرعی و اتاقهایخواب و استراحت مهمانان بوده است.
اندرونی خانه شامل اطاقهای نشيمن و اتاقهای استراحت لازم متصل به زير زمينهای خانه كه عمدتا مطبخ، فضاهایخميرگيری جهتآماده سازی خمير برای پخت نان، سيلوی گندم، آب انبار، حوض خانه بوده است. در ضلع شمالی خانه،حياط اندرونی با سطح نسبتا كوچكی قرار گرفته بود.
فضاهايی مانند تالار اصلی (طنبی)، حوضخانه و اطاقهای كلهای به هر دو حياط( اندرونی و بيرونی) باز شو دارند و نورگيریاين فضاها از دو طرف صورت میگيرد و شمالی جنوبی بودن آنها باعث ايجاد كوران طبيعی خاصی ميشود كه نياز به هر نوعسيستم برودتی را منتفی میگرداند. اين ساختمان از دو طبقه تشكيل شده است. طبقه زيرزمين از ديوارهای آجری با قرنيزیاز سنگ و سقفهای طاقی تشكيل گرديده و ديوارها و طاقها با بندهای معمولی و برجسته تزئين شدهاند. در قسمتی ازآن نمایسنگ و آجر (تفليسی) ديده میشود.
طبقه همكف از ديوارهايی با پوشش گچ و با طاقچهها و قابهای گچی تشكيل گرديده و سقف آن نيز با تيرها و خرپاهایچوبی پوشانده شده است. در زير از اندود گچ و در بالا از اندود كاه و گل استفاده شده بود كه در مرمت نهائی آن با توجه به كاربریجديد(آموزشی) به شيروانی تبديل شده است.
در روزگار قديم خانه والی شهر تبريز بوده و به وسيله ايشان (اعتمادالدوله) ساخته شده است. در دورهای به عنوان اسلحهخانه و كميته حكومت وقت عمل میكرده (دوره حكومت پيشهوری) و شايد بيشترين ضايعات به آن در اين دوره وارد شدهاست. در روايت است كه شهيد ثقهالاسلام نيز دورهای در آن سكونت داشتند. در دوره پهلوی اول بدست شخصی بناممرحوم حاجاصغرقدكی مرمت و بازسازی شده كه نماهای حياط بيرونی كه با آجر نمای آن دوره ساخته شده خود شاهدمدعا است. اين خانه تا سال 1371 به صورت مسكونی مورد استفاده بوده تا اينكه در سال 1371 از محل هدايای مقام معظمرهبری خريداری و به دانشگاه صنعتی سهند جهت ايجاد دانشكده معماری اهداء گرديد.
نمای آن از قابهای آجری با سطوح آجری و كتيبههايی از نقوش آجری و بازشوهای چوبی، ستونها و سرستونها و تزئيناتگچبری تشكيل گرديده، در نماهای جنوبی و شمالی ايوانهايی با ستونها، سرستونها، گچ بریها ديده میشود. در داخل اينايوانها از بند برجسته استفاده شده است و در سقف ايوان جنوبی تزئينات آينه كاری و گچ بری به صورت تركيبی نيز ديدهمیشود.
تالار اصلی(طنبی) با ارسیهای زيبائی كه با نقوش مختلف سنتی و شيشه رنگی تزئين شدهانددر مركزيت خانه قرار دارد و بههر دو حياط اندرونی و بيرونی مشرف است. حوضخانه نيز در زيرطنبی قرار داشته و در سقف آن كارهای بند برجسته و كاربندی ديده میشود و به وسيله پنجرههای نسبتاكوچك به هر دو حياط(اندرونی و بيرونی) اشرافيت دارد.
در اندرونی خانه يك تالار آينه قرار دارد و به وسيله آينه كاری تزئين گرديده و در صندوق خانه آن آثاری از نقاشیهای دورهقاجاريه ديده میشود كه قابل تأمل است.
ساختمان مذكور از دو قسمت تشكيل شده است و به صورت L شكل است. قسمتی از آن كه مشابه ساختمان بهنام میباشدمربوط به اوائل دوره قاجاريه است و قسمت ديگر كه بعدا به آن اضافه شده است مربوط به اواخر حكومت قاجاريه و حتیحكومت پهلوی میباشد.
ورودی آن از كوچه مقصوديه و تغييرات عمدهای كه در طول ساليان در آن انجام شده نظام خانههای سنتی دوره قاجاريه را دراين خانه تغيير داده يعني حياط اندرونی از بين رفته و از حياط بيرونی فضای بازی به يادگار مانده است و با توجه به نوع ساختماندوم كه از نوعی معماری برونگرا برخوردار است فضای بازی در قسمتهای شمالی و شرقی و غربی اين بنا به چشممیخورد.
اين ساختمان از سه طبقه تشكيل گرديده، طبقه زيرزمين كه از با پوششهای طاقی برخوردار است از فضاهای مطبخ، سيلویگندم، فضای خميرگيری و آمادهسازی خمير برای پخت نان، آب انبار و حوضخانه بوده است تنوع خاصی در پوشش طاقیآن به چشم میخورد و از فضاهای بزرگ و زيبائی تشكيل شده است.
طاقهای آذری تخت استفاده شده در آنها كه برای دهانههای بالاتر از 4 متر مورد استفاده قرار گرفته در نوع خود كمنظيراست و نشان از رشد و ترقی هر طاق و گنبد دراين منطقه را دارد.
در طبقه اول و دوم فضاهای جالب و زيبائی وجود دارد كه در نوع خود جالب توجه است بزرگترين تالار اين مجموعه نيز درطبقه دوم ساختمان دوم ساخته شده است كه سقف آن با دهانه بيش از 7 متر عرض به وسيله چوب و خرپای چوبی پوشيدهشده است.
قسمت اول اين ساختمان به وسيله يكی از خانهای معروف تبريز احداث گرديده و قسمت دوم آن كه بعدابه آن اضافه شدهتوسط خاندان گنجهای زاده بوده است.
در روايت است كه در رواق آن لوستری با دانههای الماس آويزان بوده كه نشان از تمول مالی صاحبان خانه داشتهاست. اين خانه دردورهای به عنوان خانه آقای دكتر گنجهای زاده مورد استفاده قرار میگرفته و مطب ايشان نيز در آن قرار داشته بعد از آن بهدورهای به عنوان مدرسه مورد استفاده بوده و بيشتر تحصيل كردههای قديمی مدرسه بودن آن را به ياد دارند.
ساختمان گنجهای زاده قديم
اين ساختمان در اوائل دوره قاجاريه ساخته شده است و در آن از الگوی خانههای اين دوره كه دارای اندرونی و بيرونیمیباشند استفاده شده است. بيرونی خانه شامل حياط بيرونی و فضاهای بيرونی خانه بوده كه در قسمت جنوبی خانه قرارداشته است حياط بيرونی كه به شكل مستطيل كشيده میباشد و به وسيله ديوارهايی با طاق نما تزئين شده محصور بوده ودر ضلع جنوبی آن ورودی خانه با فضاهائی شامل تراس تابستانی با ستونها و پيش فضای ورودی و چند فضای ديگروجود داشته منظر مناسبی را برای طنبیها ايجاد میكرد.
اندرونی خانه شامل حياط اندرونی بوده و فضاهای اندرونی احتمالا در دو طبقه با يك مهتابی دور آن شكل گرفته بوده است.در طول تاريخ تغييرات عمدهای در آن ايجاد شده كه باعث گرديده هم حياط اندرونی و هم حياط بيرونی آن از بين رفته است. در قسمت مركزی (اصلی) اين خانه كه در سه طبقه بنا گرديده، شامل تالار طبقه همكف و اول و حوضخانهمیباشد. در دو طرف تالار كلهایهايی وجود داشته و اطاقهايی در هر طبقه به چشم میخورد.
در زيرزمين آن حمام و قسمت هائی از فضاهای زيرزمين قبلی باقيمانده بر اساس الگوی خانه زيرزمين در زير فضاهای اندرونیكه دور حياط اندرونی شكل گرفته بودند ادامه داشته است كه با از بين رفتن حياط اندرونی فضاهای زيرزمين نيز از بين رفتهاست. با اضافه شدن فضاهای ساختمان جديد و ارتباط زيرزمين آن به ساختمان قديمی الگوی جديدی برای زيرزمينساختمان تركيبی ايجاد شده است كه در نوع خود قابل تامل است.
احتمال میرود كه اين خانه به وسيله گنجهای زاده كه يكی از خانهای بسيار معروف تبريز بوده احداث گرديده و بعد از يكنسل يا دو نسلی به آقای دكتر گنجهای زاده رسيده باشد ولي احداث ساختمان جديد به وسيله خود آقای دكترگنجهایزادهانجام شده است.
در هر صورت با توجه به تغييراتی كه در ساختمان مذكور ايجاد شده در حال حاضر نيز ساختمان از تركيب خوبی برخورداراست و به صورت ساختمان برونگرائی با شخصيت خاص جلوه زيبائی را برای دانشكده معماری به ارمغان آورده است.
اين خانه در شرق خانه بهنام از مجموعه دانشكده معماری قرار داشته و از طرف ديگر تا خيابان ارتش كشيده شده است.وسعت آن بالغ بر 8000 متر میباشد، چهار خانه و يك باغ در آن قابل تفكيك هستند. ارتباط خانهها با يكديگر نشانگر ايناست كه همه متعلق به يك خانواده بودهاند، زير بنای آن بالغ بر 5000 متر میباشد كه در دو طبقه و گاها در سه طبقه ديدهشده است.
خانههای مذكور به صورت زير نامگذاری گرديده است. خانه مركزی، خانه غربی و باغ سنتی و خانههای شرقی(شمالی،جنوبی)، مساحت خانه مركزی حدود سه هزار متر میباشد مساحت خانه غربی و باغ سنتی نيز در حدود سه هزار مترمیباشد و برای خانههای شرقی نيز مساحتی در حدود 2000 متر قابل پيش بينی میباشد.
خانه مركزی: اين خانه فوق العاده زيبا كه تركيب خانههای اواسط دوره قاجاريه در آن كاملا مشهود است. حدود سه هزار مترعرصه داشته و از زير بنائی حدود 1500 متر مربع در دو طبقه برخوردار است(فقط فضاهای كلهای سه طبقه است) از دوقسمت بيرونی و اندرونی تشكيل گرديده. بيرونی حياط وسيعی میباشد كه فضاهای بيرونی دور آن شكل گرفتهاند و شاملتالار اصلی، كلهایها و اطاقهای استراحت مهمانان و. . . بوده است اندرونی حياط نسبتا كوچكی میباشد كه فضاهای اندرونیدور آن شكل گرفتهاند.
در وسط مابين اندرونی و بيرونی فضاهای اصلی شامل يك تالار اصلی با دو كلهای و يك حوضخانه با دو كلهای ديدهمیشود، سقف تالار اصلی بر اثر اصابت بمب در سال 1366 تخريب گرديده است و نياز به بازسازی مجدد دارد ولی سقفحوضخانه كه با بند برجسته تزئين گرديده تقريبا سالم مانده و با اندك مرمتی قابل احيا میباشد.
خانه غربی و باغ: در غرب خانه اصلی، بناهای ديگری وجود دارد كه در سه جهت شمال، غرب و شرق حياطی مستطيلیشكل قرارگرفتهاند و يكی از چهار حوض معروف مرمرين تاريخ تبريز نيز در حياط آن قرار دارد. در ضلع جنوبی اين حياط باغسنتی زيبائی میباشد، اين باغ كه با درختان مختلف و گلهای زيبا تزئين شده بود ، روزگاری در خدمت يك خانواده بوده ومیتواند بعد از بازسازي، محوطه خوبی را برای فضای باز دانشكده معماری ايجاد نمايد.
در ضلع جنوبی باغ مذكور كبوترخانهای وجود دارد كه از يك ساختمان دو طبقه برخوردار میباشد طبقه پائين آنحوضخانهای زيبا وجود دارد كه سقف آن با بند بر جسته و نقوش زيبائی تزئين شده در طبقه بالا كبوترخانهای با يك مهتابیديده میشود، شواهدی وجود دارد كه بنای مذكور با بناهای دانشكده معماری ارتباط داشته و اين ارتباط نشانگر اين است كهدو مجموعه در سابق متعلق به يكنفر بوده است.
خانههای شرقی: در ضلع شرقی خانه مركزی دو خانه وجود دارد كه يكی از آنها در قسمت شمال است و میتوان آنرا خانه شمال شرقی نامگذاری نمود. اين خانه در حال حاضر از خانه صدقيانی تفكيك شده و در اختيار شخصی بنام اسماعيل زادهقرار دارد. مساحت آن بالغ بر هزار متر بوده و از يك طرف به خيابان ارتش ارتباط دارد. بنای آن مربوط به دوره پهلوی اولمیباشد. و از ارزش تاريخی و فرهنگی خاصی برخوردار میباشد، احتمال دارد بنای مذكور نيز مربوط به دوره قاجاريه باشدكه در دوره پهلوی مرمت اساسی و نمای آن به پهلوی تبديل شده است.
اين ملك جز ملك صدقيانی بوده كه در دورهای از ملك مذكور جدا گرديده و در اختيار يكی از اقوام نزديك قرار گرفته.
خانه دومی كه میتوان آنرا خانه شرقی جنوبی نام گذاری نمود. اين خانه در حدود هزار متر عرصه داشته و حدود پانصد مترزير بنا دارد كه در دو طبقه شكل گرفته است. وجود يك حياط در جنوب و شكلگيری ساختمان در قسمت شمالی آن با بنائینسبتا معمولی نشان میدهد كه اين خانه در دورهای برای اسكان يكی از اقوام نزديك مورد استفاده بوده است.
اين خانهها توسط دانشگاه هنر اسلامی تبريز خريداری شده و پس از مرمت وارد مجموعه دانشگاهی خواهد شد.
اين خانه در سال 1247 هجری شمسی توسط حاجمهدی كوزه كنانی معروف به «ابوالمله» و بدست حاجولی معمار تبريزیساخته شده است و در محله قديمی راسته كوچه و در ضلع غربی مجموعه بازار تبريز واقع میباشد. اين بنا دارای دو طبقه وشامل اندرونی و بيرونی است و مساحتی بيش از 1000 متر مربع دارد. سرسرای آن دارای يك نورگير سقفی است كه بررویچهار ستون بلند با سرستونهای گچبری بنا شده است و داخل آن با آيينه و شيشههای رنگی به طرز زيبايی تزيين يافته است كهمعروف به كلاه فرنگی است.
زيباترين و جالبترين قسمت بنا طنبی ضلع جنوبی است كه مشرف به حياط است و حدود 50 متر مربع وسعت دارد و مزينبه پنجرههای بسيار زيبای اروسی و دربهای گردويی ظريف و زيبا است. اتاقهای جانبی(گوشوار) دارای سقفی چوبی باتزئينات برجسته هشت ضلعی و درهای چوبی با طرحهای برجسته اسليمی و گل و برگ است.
مصالح بكار رفته در ساختمان سنگ و آجر و خشت میباشد.
اين خانه محل اجتماع سران و دوستداران نهضت مشروطه بوده و اينك بعنوان ساختمان ميراث فرهنگی و نيز موزهمشروطيت از آن استفاده میشود.
خانه اميرنظام در محله ششگلان تبريز واقع شده است. تاريخ احداث آن به زمان حكومت عباس ميرزا (قاجاريه) میرسد وزمانی محل اقامت امير كبير بوده است. اين خانه با 1200 متر مربع مساحت مشتمل بر حياط اندرونی و بيرونی است و حياطشمالی آن به كوچه فرعی خيابان عارف منتهی میشود. در طبقه پايين بنا حوضخانهای
وجود دارد كه با ستونهای سنگی وطاقهای آجری زينت داده شده است. طبقه فوقانی آن شامل يك سالن بزرگ (طنبی) میباشد كه دارای ايوانی سرتاسری با 16 ستون است. جالبترين قسمتهای بنا گچبريهای زيبا و منقوش آن است كه در نماهای شمالی و جنوبی بكار رفتهاست. اين خانه در حال مرمت است و به موزة دورة قاجاريه تبديل خواهدشد.
اين خانه در محله سرخاب قرار گرفته و بنای آن مربوط به دوره قاجاريه میباشد. مساحت آن 1500 متر مربع و زيربنای آن1300 متر مربع است كه در 3 طبقه احداث گرديده است. بخش اصلی ساختمان در قسمت شرقی و بخشی نيز در جبههغربی احداث شده است. نمای غربی بنا با 12 ستون رفيع و پنجرههای زيبايش جلوه خاص به بنا داده است. اين خانه اكنون به بنياد ايرانشناسي تبديل شده است.
اين خانهدر خيابان امام، پشت شهرداری تبريز واقع شده است و متعلق به اوائل حكومت قاجاريه میباشد. اين بنا 2 طبقه وشامل اندرونی و بيرونی است. سردر آن دارای كاربندی گچی و آجری و نيز هشتی میباشد و بيرون آن دارای حوضخانه،طنبی سه دری، طنبیهای جانبی و آب انبار است. بخش اصلی ساختمان در ضلع شمالی حياط واقع شده است و درورودیهای جانبی طنبی(نشيمن) غربی دو ايوان ستوندار كه دارای سرستون گچبری است وجود دارد. طبقه زيرين طنبیشمالی به حوضخانه و نشيمن تابستانی اختصاص يافته است. اين خانه در حال مرمت است و به موزه سنجش تبديل خواهدشد.
شهر تبريز دارای خانههای قديمی متعددی است كه هر كدام از آنها دارای ويژگيهای معماری درخور توجهی میباشند. ازمهمترين آنها میتوان به موارد زير اشاره كرد:
- خانه دكتر اردوبادی واقع در خيابان ارتش جنوبی، پلاك 84
- خانه دكتر صحتی واقع در راسته كوچه، كوچة شهيد رضا احمد گوگانی.
- خانه پروين اعتصامی واقع در عباسی، كوچه شهيد كفاشپور، كوچه ساوجبلاغی
- خانه رستگار در خيابان ارتش جنوبی، كوچه حاجرضا
- خانه حريری در خيابان تربيت، كوچه كرباسی
- خانه شهيد ثقه الاسلام واقع در چايكنار، بين چاپارباشی و ملاباشی
- خانه گنجعلیزاده واقع در خيابان دارايی، پشت بازار حرمخانه، كوچه خويیلر
- خانه مرحوم شربتزاده، در خيابان شمس تبريزی، كوچه شرشرا، پلاك 37
- خانه انصاری در خيابان دارايی، كوچه مجتهدی
- خانه حيدرزاده واقع در پشت شهرداری مركزی تبريز
- خانه حاج شيخ، واقع در بازارچه رنگی، كوچه حاج شيخ
- خانه فرزام، در خيابان امام، نبش طالقانی
شهر بزرگ تبريز بنا به مقتضيات جغرافيائی، وسعت، قدمت و اهميتی كه دارد دارای يكی از باشكوهترين و بزرگترين بازارهایبزرگ و سرپوشيده جهان به سبك معماری شرقی است كه اين مجموعه بازار در ايران و خاورميانه نظير ندارد و آن را بايدبزرگترين و جامعترين بازار جهان اسلام دانست.
عواملی همچون سبك معماری، كثرت سراها، تيمچهها، كاروانسراها، دالانها، راستهها، انواع مشاغل و حرفهها و وجودتعداد بسياری مدرسه و مسجد كه عمدتا از پيشينه تاريخی برخوردارند به اين مجموعه تاريخی اهميت و امتياز خاص داده وآن را به نمونه عالی محيط تجارت، كسب و نمونه بارزی از يك فضای شهری در سرزمينهای اسلامی و شرقی تبديل كردهاست.
سراهای وسيع و تيمچههای بزرگ و عريض كه همگی دو طبقه بنا شدهاند توجه هر بيننده را بخود جلب میكند.
اهميت بازار تبريز صرفا مربوط به وسعت آن نيست، بلكه مربوط به تسلط بینظير معماران آن در استفاده از آجر و سازههایآجری است كه فضاهايی متنوع و ساده ايجاد كرده است.
مجموعه بازار تبريز برخلاف بازارهای ممالك شرقی و خود ايران، حصار مشخصی دارد كه دارای دربهای ورودی ويژهایاست كه قديمیترين هستههای آن به مسجد جامع شهر متصل است.
از ويژگی بارز بازارهای تبريز كه در خور توجه است داشتن مشاغل خاص در هر يك از بازارها و نامگذاری اصولی آنها مطابقبا مشاغل موجود است مثل بازار طلافروشان، گونیفروشان، مسگران و غيره. بازار تبريز از دوران قديم مركز داد و ستد وبازرگانی بوده است و علت اقتدار و رونق تجارتی اين بازار را میتوان واقع شدن شهر در مسير جاده ابريشم دانست كه نقشپلی را بازی كرده و چهار راه ارتباطی ممالك آسيائی به اروپائی بوده است.
وجود بازارهای بخصوص برای اتباع كشورهای خارجی در تبريز واقع بودن اين شهر در مسير جاده ابريشم را اثبات میكندمانند بازارچه درب استانبول، تيمچه گرجيلر (گرجيها) و غيره.
درباره قدمت بازار تبريز سخنها گفته شده است و اكثر مورخين، جغرافینويسان، جهانگردان اسلامی و خارجی كه از قرمچهارم قمری تا عهد قاجار از تبريز ديدن نمودهاند اسناد و مدارك مهم و منابع ارزندهای را درباره بازار تبريز ارائه دادهاند كه ازآن جمله میتوان به مقدسی، ياقوت حموی، ماركوپولو، ابن بطوطه، حمداللّه مستوفی، كلاويخو، جان كارت رايتانگليسی، شاردن، جملی كارری و دهها سياح و مورخ ديگر اشاره كرد.
از اينرو میتوان گفت كه از عمر بازارهای مسقف تبريز حداقل هزار سال میگذرد. با اين حال بنای فعلی بازار تبريز را بايديادگار سالهای بين 1860 تا 1840 م (1275-1255 هـ .ق» در عصر قاجاريه دانست و بدين منظور میتوان به اسامی آنها كهاغلب به نام بانيان آن بناها است توجه داشت.
در كل بازار تبريز دارای 20 راسته و راسته بازار، 35 سرا، 25 تيمچه، 11 دالان، 300 كاروانسرا، 250 مسجد و مدرسه و5500 مغازه و حجره و 40 صنف و شغل میباشد كه به بعضی از آنها اشاره میكنيم.
بازار و تيمچه و سرای امير ركن اقتصاد منسوجات داخلی و خارجی بوده و جهانگردان داخلی و خارجی از ميزان ثروت و دادو ستد اين بازار تعريف و تمجيد فراوانی در كتابها و سياحتنامههای خود كردهاند. بانی كاروانسرا و تيمچه و بازار امير، ميرزامحمدخان امير نظام زنگنه است و تاريخ بنای آن 1255 هـ .ق میباشد. معمار آن صمد معمار است.
تيمچه امير در مجاورت ميدان شهر و اول بازار تبريز قرار گرفته و دارای طرحی هشت ضلعی با حجرات دو طبقه است. بر فرازاين تيمچه بزرگترين گنبد آجری موجود در بازار استوار شده كه دارای پا طاقهای مقرنس و كاربنديهای زيبائی است.
اين بازار بين خيابان تربيت و خيابان شهدا قرار دارد و قسمت شمالی بازار دارای سقف معمولی بوده ولی بخش جنوبی بازاردارای معماری خاص قديمی است. اين بازار تاريخی بطوری كه از اسمش پيداست مركز توليد اقسام شيشه و بلور بوده استولی اكنون بازار شيشهگرخانه تغيير ماهيت داده و مغازههای آن مشاغل جديدی پيدا كردهاند.
اين بازار از تاريخیترين بازارهای تبريز است كه در جوار مسجد جامع بنا شده و تاريخ آن به زمان شاه صفی از دودمانصفويه میرسد، ولی در زلزله تبريز در 1193 قمری ويران و مجددا بنا گرديد.
در اين بازار حمام بسيار قديمی بنام سيد گلابی وجود دارد و در انتهای بازار صفی كه به بازارچه ميدان انگج منتهی میشودعمارت انجمن ايالتی و انجمن مركز غيبی تبريز وجود داشته كه در انقلاب مشروطيت مركز اجتماع آزاديخواهان و مبارزانتبريز بوده و اكنون نيز بنام كوچه انجمن معروف است.
بين بازار صادقيه و بازار يمنی دوزو شريفالعلماء واقع است و در قديم مركز توليد ظروف مسی و اقسام سماور بوده ولیاكنون به تجارت قالی و كناره اختصاص يافته است.
از معروفترين بازارهای تبريز بازار دلالهزن بزرگ است كه در حال حاضر مركز عمده داد و ستد قالی روستايی میباشد.
بازار دلالهزن بزرگ به يمنی دوز بازار و بازار صادقيه ارتباط دارد.
از بزرگترين و كاملترين و پررونقترين بازارهای تبريز از نقطه نظر تنوع اصناف و مشاغل و اجناس و مغازهداران در بين ديگربازارهای اين شهر است.
راسته بازار جديد دارای تعداد زيادی سرا و تيمچه میباشد كه از آن جمله میتوان به سرای در عباسی، سرای خان، سهتيمچه حاج شيخ، تيمچه حاج تقی، بازار قيزبستی، و بازار دلالهزن بزرگ و كوچك اشاره كرد.
تيمچه مظفريه زيباترين تيمچه بازار تبريز است كه به قيز بستی بازار و تليسچی بازار راه دارد.اين تيمچه دارای دو طبقهمیباشد كه 26 حجره در طبقه هم كف و 26 حجره در طبقه دوّم دارد.
بانی آن حاج شيخ جعفر قزوينی تاجر سرشناس دوره ناصرالدين شاه بوده است كه در سال 1305 هـ .ق آن تيمچه را ساختهاست.
اين تيمچه از سه طبقه تشكيل يافته است كه طبقه زيرزمين به انبار كالا، طبقه وسط به حجره و مكان تجارت و طبقه فوقانیبرای استراحت تجار اختصاص يافته است.
اين تيمچه يكی از مراكز عمده قالی در تبريز است.
در محدوده بازار ميدان صاحبالامر مدرسه اكبريه واقع است. اين مدرسه، عمارت دوطبقه مفصلی داشت كه در سال 1266هجری قمری در ضلع غربی و شمالی صحن بقعه صاحبالامر از طرف ميرزاعلی اكبرخان يكی از سرشناسان تبريز و مترجم و دبير كنسولگری روس بنياد نهاده شد. اين مدرسه با معماری دقيق و هوشمندانه به نحوی طراحی شده است كه طلاب ومحصلين علوم دينی با برخورداری از حجرهها و فضاهای خاص خود میتوانستند در اين محل در نهايت سكوت و آرامش بهتحصيل ادامه دهند.
بنای مدرسه اكبريه با نمای آجری و سردرب بسيار استادكارانه و با كاربست گچبريهای زيبا و مقرنسهای دلانگيز احداث شدهاست.
اين بنا در سال 1345 شمسی در مسير خيابان شهيد مدنی توسط شهرداری وقت تخريب شد كه در سال 1367 مورد مرمتقرار گرفته است.
اين مدرسه در بازار مسجد جامع واقع شده است. مدخل آن دالانی است كه سطحش قريب يك مترونيم از كف بازار پايينتراست. سابقا اين دالان، سرپوشيده و مسقف بوده است و طاقهای ضربی آجری داشت. در سال 1327 شمسی طاقها رابرداشتند و دالان را بدون سقف گذاشتند. در سمت راست (شمال) دالان به ترتيب مسجد ميرزاصادق آقا دينوری، چندحجره، كتابخانه طالبيه و در سمت چپ(جنوب) دالان حوضخانه، چند حجره، مسجد اسماعيل خاله اوغلی و كفشكنمسجد جامع قرار گرفته است. دالان منتهی به حياطی میشودكه آن را صحن مسجد جامع میگويند. طول آن چهل و هشتمتر و عرض آن اندكی كمتر است. در ضلع شرقی و شمالی و غربی صحن، عمارات دوطبقه وجود دارد. در ضلع جنوبی نيز ازشرق به غرب، مسجد جامع، مسجد حجت الاسلام و راهرو در جنوبی مدرسه طالبيه واقع است.
عمارات غربی و شمالی مشتمل بر حجرات تحتانی و فوقانی كوچكی هستند كه محصلين دينی شبانه روز در آنها اقامت دارندو عمارت شرقی، كتابخانه و مدرسه نوساختی است كه در سال 1367 هجری قمری در محل چند مدرسه و حجره بزرگفروريخته ساخته شده است.
بالای درب بزرگ ورودی مدرسه طالبيه زير طاق مقرنس زيبای مدخل مدرسه دو سنگ نبشته مرمری نفيس نصب شده استكه مربوط است به بخشش ماليات و عوارض شهر از طرف فتحعليشاه قاجار و سنگ نبشته ديگر از هفت قطعه تشكيل يافته كهبه خط نستعليق جلی است و نام چهارده معصوم سلامالهعليهم در سال 1294 هجری قمری نوشته شده است.
اثر هنری ارزندهای كه در اين مدرسه از اعصار پيشين به جا مانده حوضچه سنگی يكپارچهای است كه به شكل جامزيبائی از سنگ سياه تراشيده و كنده شده است.
اين حوضچه را سابقا عوام عرقچين رستم میناميدند. نادر ميرزا، بانی اين مسجد را ميرزاطالب، وزير آذربايجان میداند.
جعفريه مدرسه كوچكی است كه در بازار مسجد جامع، جنب مدرسه طالبيه، متصل به ديوار شرقی مسجد خالهاوغلی واقعشده است. راه آن از دالان طالبيه بين حوضخانه و مسجد نامبرده تعبيه گرديده است. راهرو باريك و كوتاهی دارد كه واردحياط هشت ضلعی منظمی میگردد. دورتادور حياط، ساختمان دو طبقه زيبائی وجود دارد كه منازل و حجرات طبقه فوقانیدارای ايوان ستوندار سرپوشيدهای هستند. ستونها چوبی و به طور منظم با گچ پوشانده شدهاند. بنای آن هم زمان با بنایطالبيه صورت گرفته است و عمارتي است كه درون عمارت منضمي مسجد جامع جای گرفته و قابل تفكيك از آن نيست.
اين مدرسه در يمنی دوز بازار تقريبا روبروی سرای بزرگ شازده (شاهزاده) واقع شده است. كف حياط آن سه پله پايينتر ازكف بازار است. دالان كوتاهی دارد و حياطش چهارگوش و طول آن از شمال به جنوب كشيده شده است. در ضلع شمالیحياط، مسجد باعظمتی وجود دارد و در ضلع شرقی و غربی آن حجرات كوچكی جهت اقامت و بيتوته طلاب علوم دينیساخته شده است.
در وسط حياط كوچكی تعبيه شده و حوضخانه مدرسه در گوشه جنوب شرقی حياط قرار گرفته است. بانی اين مدرسه تاجرنيكوكاری بود به نام حاجصفرعلی كه در روزگار نايب السلطنه عباس ميرزا در تبريز میزيسته است.
مدرسه خواجه علیاصغر در كوچه حرمخانه و انتهای بازار كفاشان شرقی پشت عمارت عالی قاپو يا استانداری كنونی واقعاست. عدهای از طلاب علوم دينی در آن تحصيل و اقامت میكردند. بانی اين مدرسه و مسجد حاج ميرزا علی اصغر معروفبه خواجه مازندرانی بوده كه ظاهرا در روزگار فتحعلی شاه میزيسته است.
در اول بازار مسجد جامع و در مقابل كاروانسرای گرجيلر مدرسه ظهيريه از بناهای ميرزامحمدابراهيم ظهيرالدين وزيرآذربايجان است كه در سال 1089 هجری در زمان سلطنت شاه سليمان صفوی در كنار مسجد ظهيريه يا قزللی ساختهشده است و يكی از آبادترين مدارس علوم دينی تبريز است.
كاظميه نام مدرسه ومسجدی است كه در محله چارمنار، انتهای بازار مسجد جامع واقع شده است. بنای مدرسه و مسجدكاظميه در1271 هجری قمری پايان پذيرفته است. آنچه از مدرسه كاظميه باقی مانده دو سنگ نبشته مرمرين منصوب برسردر مدرسه و مسجد با خط نستعليق و برجسته میباشد.
اين مدرسه در انتهای شمالی راسته كهنه يا راسته بازار قديم كه به بازار صادقيه معروف است قرار گرفته است. دارای حجراتمتعدد جهت طلاب علوم دينی میباشد و يك مسجد با طاقهای آجری ضربی وستونهای سنگی و مسجدی به صورتتالاری دراز در جانب شرقی مسجد بزرگ جهت زنان نمازگزار دارد. اين بنا هيچ نوع تزئين كاشی و مرمری ندارد. فقط يكقطعه پايه مرمرين ستون يا فانوس در كفشكن مسجد وجود دارد كه به طور ماهرانه و جالب حجاری شده است. بانی اينمدرسه و مسجد ميرزا صادق و تاريخ آن صفويه میباشد.
اين مدرسه در بازار صاحب الامر در يكی از متفرعات عمارت نصريه بود كه بنا به وصيت اوزون آققويونلو ساخته شدهاست. و در زمان نايب السلطنه عباس ميرزا در محل آن، مدرسه جديدی به نام مدرسه حسن پادشاه ساخته شد.
گورستان كاتوليكها در خيابان آزادی تبريز و در شمال كارخانه چرمسازی خسروی واقع شده است. اين گورستان در سال1901 م / 1319 هـ ق خريداری شده و اكنون تحت نظارت كليسای كاتوليكهای تبريز قرار دارد.
در گوشه شمالغربی اين گورستان كليسای كوچكی واقع شده است كه نمازخانه ارتدوكسها است. اين نمازخانه دارای سبكمعماری رومی است و گنبد آن مطابق با شيوه كليساهای ارتدوكسی با حلب پوشانده شده و پيازی شكل است. در چهارگوشهاين ساختمان چهار گنبد كوچك وجود داشته كه اكنون از بين رفتهاند. اين نمازخانه همچنين دارای يك محراب كوچك درضلع غربی آن است. در اطراف ساختمان اين كليسا سنگ قبرهای متعددی وجود دارد كه مربوط به ارتدوكسها و كاتوليكهااست.
اين گورستان در خيابان اماميه قرار دارد و زمين آن در سال 1856 م/ 1273 هـ ق خريداري شده است. مساحت قبرستان 8 هكتار مي باشد كه مقداري از آن هنگام تعريض خيابان اماميه از محوطة گورستان جدا شده است. در اين محل آرامگاه خليفة بزرگ ارامنه آذربايجان ، بناي يادبود شهداي ارمني خوي، جايگاه مخصوص شهداي ارمني جنگ تحميلي و … وجود دارد. در اين گورستان قبور بر اساس طبقات اجتماعي تفكيك شده و داراي آرامگاههاي مخصوص خانواده است.
روستای كججان از توابع سردرود اسكو است و در آن گورستانی موجود است كه از اهميت تاريخی زيادی برخوردار میباشد. اينگورستان بر دامنه و كمره تپهای در شرق رودخانه كججان واقع شده و در مجموعهای از نمونههای عالی خط، طراحی ومجسمهسازی و حجاری میباشد.
در اين گورستان مقابر خواجه محمّد كججانی، خواجه احمد شاه، خواجه علی، قاضی عمر خراسانی، خواجه عوض، اميرغياثالدين محمّد و دهها تن ديگر از رجال علم و سياست و عرفان واقع شده است.
در كمره جنوبی تپه مزبور قبور كهن از ساير طبقات مردم كججان باقی مانده كه پارهای از آنها متعلق به قرن ششم و هفتم هجری است.روی بعضی از قبور كهن نيز مجسمه قوچ يا شير نهاده شده است. اين مجسمهها عموما دارای زيبايی مخصوص و منحصر به فردیهستند. ظرافت طرح و برجستگی عضلات آنها، مهارت و دقت طراح و حجار را به نمايش میگذارد.
همانگونه كه گفته شد قبر خواجه محمّد كججانی و خاندان وی در اين گورستان میباشد. وی بر طبق نوشتههای كتاب روضاتالجنان، فرزند خواجه صديق بن حاجی محمد بوده و خاندان آن به امام زينالعابدين علی (ع) میرسد و از عرفای بسيار متقی ومورد احترام زمان خويش بوده است. اكثر قبور موجود در گورستان تاريخی كججان متعلق به افراد خانواده و منسوبين اين عارفبزرگ میباشد.
روستای آخماقيه در 13 كيلومتری شمال شرقی اسكو قرار گرفته است. اين روستا كه اكنون به شهركی تبديل شده است گورستانكهن بزرگی دارد كه صدها سنگ قبر حجاری شده بزرگ و كوچك و چند مجسمه قوچ در آن به چشم میخورد بزرگترين اين سنگهامتعلق به قبر «خواجه امين الدين» صدقه است كه در حاشيه بالایهای آن با خط ثلث زيبايی نوشتههايی كنده شده است. اينشخص با سلطان محمود غازان معاصر بوده و بعيد نيست كه همان خواجهامينالدين مقرب درگاه سلطان محمود باشد. در ميان اينمقابر كه اكثرا به امرا و بزرگانی تعلق دارند كه در قرن هفتم و هشتم هجری قمری میزيستهاند در بين سنگها، سنگ قبر چند زن نيزديده میشود كه مثل سنگهای قبور مردان همه يكپارچه، بزرگ و حجاری شدهاند و بر حاشيه ديوارههای آن نام و نسب، تاريخ درگذشت صاحب قبر كنده شده است. در حاشيه ديوارههای بعضی از سنگها آيهالكرسی و در زير آنها اشعاری با مضمون بیوفايی وناپايداری دنيا حك گرديده است. بر روی پارهای از قبور نيز مجسمه قوچ يا سنگ حجاری شده بدون نوشته نهاده شده است.
اين گورستان قديمی در شهر خسروشهر كه 6 كيلومتر با اسكو فاصله دارد، واقع شده است. در اين گورستان عده زيادی از اهل علم وعرفان به خاك سپرده شدهاند. صاحب «روضات الجنان» مینويسد: بابامحمّدگازر، شيخ محمّد بزرگ، شرفالدين يعقوب رومیصوفی در 912 هجری قمری و درويش جلالالدين حی در اين گورستان دفن گرديدهاند. »
در حال حاضر هيچيك از اين چهار قبر مشخص نيست اما تعداد زيادی از قبور كهن به جا مانده كه پارهای كتيبه و ماده تاريخ دارد وعدهای يا نوشته و تاريخ ندارند و يا نوشته آنها از بين رفته است.
در بين قبور قديمی، قبر ابوعلی حمزهابنعبدالعزيز از همه مشخصتر است. اين قبر نزديك ديوار غربی گورستان واقع شده، دوسنگ نبشته دارد كه يكی قديمیتر از ديگری است. سنگ نبشته قديمی بر بالاسر قبر نصب گرديده و خط آن تعليق ناپختهای است وسنگ نبشته تازه بر روی قبر نهاده شده و خط نستعليق برجستهای دارد كه تاريخ 448 هجری را سال درگذشت صاحب قبر ذكر كردهاست.
از سنگ نبشتههای سالم و ناشكسته ديگر، دو لوح مرمرين را میتوان نام برد كه يكی متعلق به قبر نظامالدين عبدالحميد و ديگریمتعلق به قبر شخص موسوم به محمد شفيع است.
خلجان گورستانی قديمی دارد كه در بقعه «ابودجانه» واقع شده است. سنگ قبرهای متعددیوجود دارد كه متعلق به قرنهای هشت و نه و ده هجری است و پارهای از آنها با وجود شكستگی و فروريختگی باز شاهكاری از هنرخطاطی و حجاری محسوب میشود.
روستای فسقنديس در دو كيلومتری جنوب شرقی اسكو قرار دارد. گورستان اين روستا نيز قدمتی چند ساله دارد و پوشيده ازقبرهای بزرگ سنگی است و اغلب آنها به قرن هشت الی ده هجری قمری مربوط میباشد. بر اثر فرسايش نوشته اكثر الواح قبور ازبين رفته است. در روضات الجنان از درويشی به نام پير محمّد شيفته اسم برده شده كه در اين گورستان مدفون بوده است.
در پای ديوار غربی گورستان كنار جويباری كه گورستان را از ميدان وسيع واقع در شمال آن جدا میكند، مجسمه سنگی قوچی قرار گرفته است. نزديك گورستان مسجد كوچكی نيز ديده میشود كه به مسجد پير مشهور میباشد اين مسجد ديوارهايی گلی و سقفی چوبیدارد و بنايش نوساز و فاقد اهميت تاريخی است.
در روستای شادباد مشايخ (پينه شلوار) گورستانی وجود دارد كه از جمله گورستانهای قديمی منطقه بحساب میآيد. اين گورستاندر كنار قريه و در دامنه تپهای بلند قرار گرفته است. قبلا طاق سر در سنگی و حصاری نيز داشته كه اكنون پايههای ديوار شمالی وپايههای در ورودی در وسط آن ديوار مشخص است و طاق سنگی يكپارچه سردر، در كنار مداخل گورستان بر زمين افتاده است.
در سه گوشه گورستان، يعنی گوشههای جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال غربی، مقابری وجود دارد كه صندوق يا تخته سنگهایدرشتی بر روی آنها نهاده شده است. اين تخته سنگها همه از نوع كبود يا خارای سياه هستند و در قسمت بالا سر آنها، سنگنبشتهای بلند يا ميلی با سری مقرنس مخروطی و يا ميلی از سنگ تراش نخورده طبيعی با سری به شكل عمامه، جای دادهاند.معمولا در پای هر ميل اسم و تاريخ فوت صاحب قبر به طور برجسته به خط كوفی يا ثلث كنده شده است. نوشته كتيبههای قبرها نيزهمين شيوه را دارند. از مندرجات كتيبههای قبور معلوم میشود كه عدهای از مشايخ و عرفا و امرای قرون هفت و هشت و نه هجریتبريز در اين گورستان به خاك سپرده شدهاند.
بابااحمد بن محمد نواده بابا احمدبنحسينبنبابا نعمت بود. بابااحمدبنحسين شهرت فراوانی داشت و قبر وی تا اواخر دورانقاجاريه از زيارتگاههای معروف بشمار میرفت. شرح حال او در روضات الجنان به تفصيل آمده است. بر روی سنگ قبر بابااحمد نوشتهایديده میشود كه مضمون آن عبارتند از «اللّه اللّه، الملك اللّه، هذا قبر شيخالمشايخ بابااحمدبن محمدبن بابااحمد، در تاريخ اربع وثمانين و سبعمائه» از متن حجاری شده معلوم میشود كه بابا احمد در سال 784 هـ ق فوت كرده است.
بابا خواجه از مشايخ شادباد بوده و در جوانی فوت كرده است. اطلاع زيادی از چگونگی زندگی و شخصيت اجتماعيش در دستنيست. نوشته قبر او نيز مانند ديگران در پای ميلی كنده شده و مضمونش چنين است: «هذا روضهالشباب الفقير الی عفواللّه،سلالهالمشايخ باباخواجه، توفی فی ذيحجه سنه ثمان وسبعين و سبعمائه».و از آن معلوم میشود كه تاريخ مرگ بابا خواجه ذيحجهسال 778 هـ ق میباشد
يكی ديگر از قبرهای موجود در گورستان شادباد، متعلق است به «سعدالدين شادآبادی»، كه از مضمون كتيبه سر قبر وی مشخصمیشود كه وی در سال 710 هـ ق فوت كرده است و بقول سعدی شيرازی از عالمان دين بود و تفقه وی در شريعت بر پايه طريقتبوده است. مندرجات حجاری شده بر بالای سر قبر وی چنين است. «بسم اللّه الرحمن الرحيم، هذا القبر الفقيه العالم السالكالئاسك الفقير الی اللّه تعالی سعدالدين الشادابادی فی رابع رجب سنه عشر و سبعمائه. »
كتيبهای كه بر سر قبر شيخ محمد ديده میشود با خط تعليق ناپختهای است كه بر پايه ميلی حك گرديده و از مضمون آن اينگونهبرداشت میشود كه وی در سال 729 هـ ق فوت كرده است.
متن حجاری شده بر سر قبر شيخ محمد چنين میباشد: «هذا روضهالمرحوم المغفور الشيخ محمد توفی فی رجب سنه تسع وعشرين و سبعمائه. »
اويس دومين پادشاه سلسله ايلكانی يا آلجلاير بود كه چند سالی تبريز را مقّر فرمانروايی خود كرده بود او در سال 776 هـ ق بيماریلاعلاجی گرفت و سه ماه بعد از آن تاريخ، فوت كرد. قبر سلطان اويس هنوز سالم است و در گوشه جنوب شرقی گورستان شادبادقرار گرفته است.قطعه سنگ گرانيتی يكپارچهای و خوش تراشی بر روی قبرش ديده میشود كه نزديك دو متر طول و نيم متر عرضو ارتفاع دارد. سنگ نبشتهای از گرانيت سياه نيز بر بالاي سر قبر نصب كردهاند. بلندی آن نزديك يك و نيم مترو شيوه خط حجاریشده ثلث میباشد و مضمون آن چنين است:«نفسی الفداء لقبر انت ساكنه، انتقل السلطان الاعظم المغفور و الخاقان الملهمالمسرور، الراجی عفواللّه الغفور، معز دين اللّه المنصور، شيخ اويس بهادر خان، عليه رحمه الرحمن و الرضوان، من دارالعمل الیفردوس الجنان فی ثالث جمادی الاول سنه ست و سبعين و سبعمائه».
در جلو مدخل مقبره سلطان، مجسمه سنگی شيری نهاده شده كه يكی از آثار برجسته هنر مجسمه سازی محسوب میشود و دربين ديگر مجسمههای سنگی موجود، ابهت و جلوه خاصی دارد و يكی از وسايل تزئين مقبره سلطان اويس بوده است.
سنگ نبشته بزرگی نيز به ديوار مسجد روستای شادباد نصب شده كه به زبان فارسی بوده و دعائی است در حق پادشاه سلطاناويس.
در مورد اين مسجد كه لوح بر آن نصب شده است اطلاع دقيقی از گذشتهاش در دست نيست.
اين پل به پا چراغ نيز مشهور است و با سرستونهای كله قوچی خود و چراغهای قديمی اش زيبايی خاطره انگيزی به همراهدارد.
اين پل بر روی رودخانه مهر انرود تبريز در اواخر قاجاريه ساخته شده است و ارتباط بين بازار بزرگ و بخش شمالی شهرشامل ششگلان و شتربان را برقرار میسازد و شامل هشت دهنه با قوسهای مدور است. اين پل به تازگي در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.
اين پل در محلهای بهمين نام برروی رودخانه تلخه رود واقع شده و با توجه به متون تاريخی به نظر میرسد كه از آثار اوايلقاجار میباشد. اين پل دارای چهار چشمه سنگی با طاق هلالی است.
اين پل به طول 45 متر و عرض 17 متر در 5 دهنه برروی رودخانه مهرانرود ساخته شده و در بخش شمالی ششگلان را بهبخش جنوبی شهر متصل ميسازد.
اين پل در اوائل قرن حاضر ساخته شده است. مصالح بكار رفتهدر پايهها و طاقها، سنگ و ملات سيمان است.
اين پل تنها گذرگاه قديمی ايران و بخشی از دنيای مشرق زمين به دنيای غرب، در شمال غرب تبريز بر روی تخلهرود واقعشده است. پل با 16 دهنه به طول 100 متر و عرض 5 متر میباشد.
نام پل برای اولين بار در متون صفويه زمان شاه اسماعيل اول در سفرنامهها نوشته شده است.
نام اين كليسا منسوب به حضرت مريم مادر حضرت عيسي (ع) میبا شد و در ضلع جنوب غربي ميدان نماز و در ابتداي خيابان شريعتي شمالي واقع شده است.
منطقه اي كه كليسا در آن قرار دارد محله قلعه تبريز است كه يكي از دو محله ارمني نشين تبريز بوده و قديمي تر از محله ديگر يعني ليل آباد(بارون آواك ) مي باشد .
بناي اوليه اين كليسا به حدود سالهاي1600 و اندي ميلادي (قرن يازدهم هجري ) نسبت داده شده است ، اما بر اثر زلزله سال 1781 م/ 1193 هـ ق ساختمان آن بكلي تخريب شده و بناي آن در سال 1782م به فرمان جاثليق وقت ارامنه از نو ساخته ميشود.
تاريخ تجديد بنا در كتيبه مرمرين به خط و زبان ارمني كه در بالاي در ورودي صحن كليسا نصب گرديده، نوشته شده است.
كليساي مريم مقدس بزرگترين و قديمي ترين كليساي ارامنه در تبريز است و مراسم بزرگ ملي و مذهبي ارامنه اعم از اعياد و جشنها و مجالس ديني در اين كليسا برگزار ميشود.
بناي اين كليسا شيوه معماري ارمني دارد و به شكل صليب است.اين كليسا اخيرا نوسازي شده و تاريخ آخرين تجديد بنا كه سال 1994 م/1372 هـ ش ميباشد در كتيبهاي كه در پيش ورودي كليسا نصب است ،آمده است.
داخل كليسا چهار ستون سنگي وجود دارد كه گنبد اصلي بر روي آنها قرار گرفته است و چهلچراغ بزرگ كليسا كه از گنبد اصلي آويزان است در طول مراسم هميشه روشن نگه داشته ميشود.قدمت اين چراغ 100 الي 150 سال است.صليبي كه در انتهاي چهار چراغ نزديك سقف ديده مي شود به شكل صليب ارتدوكسها و به صورت + است.
در چهار گوشه پا طاق گنبد چهار تا بلوي نقاشي كه تصاويري از حواريون و قديسين ارمني نصب شده و دو تا از اين تابلوها كه سالمتر است مربوط به اسقفي بنام ساهاك و مسروپ مقدس(مخترع الفباي ارمني)است.سبك مينياتوري تصاوير نشان میدهد كه اين تصاوير به دوره بعد از قرارداد تركمنچاي(قرن نوزدهم ميلادي)مربوط مي باشد.
محراب كليسا حدود هشتاد سانتيمتر از كف كليسا بلندتر بوده و چند پله در طرفين آن وجود داردكه بوسيله يك نرده چوبي از صحن كليسا جدا شده است. اين نرده چوبي كه به آن نرده حائل نيز ميگويند،قدمت صد ساله داشته و اهدائي انجمن خيريه زنان ارمني است .در مراسم عروسي اين نرده را تزيين ميكنند .
در محراب كليسا تصويري از حضرت عيسي(ع) وجود دارد و در پاي پلههاي آن يك پايه سياه رنگ است كه انجيل بر روي آن قرار داده مي شود. در سمت چپ پايين محراب و در پشت يكي از ستونهاي صحن كليسا، منبر مخصوصي قرار دارد كه مقام بزرگ مذهبي در آن مي نشيند و حدودا قدمت صد ساله دارد.محوطه اين كليسا شامل زميني است كه در قرن نوزدهم مدرسه آراميان در آن قرار داشت در حياط اين مدرسه سنگ قبرهاي متعددي وجود داشت كه بعد از بسته شدن مدرسه و تخريب ساختمان آن، اين قبرها در اطراف كليسا باقي ماندهاند .براي حفظ و نگهداري اين سنگ قبرها،تعدادي از آنها به داخل كليسا منتقل شده ودرديوارهاي دو اتاقك رختكن تعبيه شدهاند. از جمله آنها مي توان سنگ قبري را كه متعلق به باني كليساي سهرل كه يك فرانسوي بنام كاسابوآ(كاسابويان)است نام برد.
در سمتي از صحن كليسا نيز چند قبر متعلق به خانواده برادر آراكل تبريزي مورخ بزرگ ارمني وجود دارد .در پيش ورودي كليسا نيز دو سنگ قبر در سمت راست و چپ در ورودي كليسا ديده مي شود كه متعلق به خليفه استپانوس ميخيتاريان و كشيش هوسپيان مي باشد.
كليساي مريم مقدس با سنگ نتراشيده و آهك نما كاري شده،ابعاد آن به طول 23 و به عرض 15 متر است و در دو ضلع شرقي و غربي آن دو برج مخصوص نصب ناقوس كليسا قرار دارد كه بر روي چهار ستون مربع شكل استوار هستند.
در قسمت بيروني بنا ستون هايي وجود دارد كه گفته شده اين ستونها متعلق به كاخ هاي شنب غازان بوده و نظير اين ستونها در بناي عون بن علي(عينالي)تبريز نيز وجود دارد.
اين كليسا در خيابان شريعتي جنوبي (شهناز جنوبي سابق) و در محله ارمني نشين بارون آواك كه همان محله ليل آباد (ليلاآوا) است، واقع شده است.
سركيس مقدس يكي از مقدسين خاورميانه بوده و هم دوره ساسانيان است كه براي تبليغ به مازندران آمده و در همان جا هم شهيد مي شود. سركيس مقدس، لقب «منجي دختران» را دارد.
اين كليسا در سال 1821 م/1237 هـ ق بوسيلة شخصي به نام پطروسيان بنا نهاده شده است.
عمارت اين كليسا چند سال بعد شكست برداشته و در سال 1845 م/1261 هـ ق تجديد بنا يافته است، كه اين تجديد بنا در كتيبه اي كه در بالاي سر در ورودي صحن كليسا نصب شده، آمده است.
بناي كليسا سبك ارمني داشته و به شكل صليب ساخته شده است. اين بنا از سنگ است و روي ديوارهاي آن پوشش سيماني دارد.
در قسمت پيش ورودي كليسا كه ما بين در ورودي ساختمان و در ورودي صحن كليسا واقع شده است، سنگ قبر كشيشي به نام هاكوپ قاراپتيان وجود دارد كه در آباداني و تكميل اين بنا نقش داشته است.
در اصلي كليسا همانند ديگر كليساهاي ارامنه در قسمت غربي كليسا و درهاي فرعي در شمال و جنوب قرار دارد. ناقوس كليسا بر بالاي در فرعي شمالي قرار داشته و از دو ناقوس كوچك و بزرگ تشكيل شده كه ابتدا ناقوس بزرگتر و بعد ناقوس كوچكتر را به صدا در مي آوردند.
در ورودي صحن كليسا همانند كليساي مريم مقدس چهار لنگه و چوبي است و كاملا شبيه آن است. در سمت راست ورودي صحن پله هايي چوبي تعبيه شده كه به بالكن راه دارد. بالكن يك فضاي مستطيلي است و دسته كر در آنجا مستقر شده و به اجراي برنامه میپردازند. يك ارگ قديمي (ساخت1924 م/1303 هـ.ش) نيز در بالكن وجود دارد، اما امروزه بجاي آن از ارگ هاي جديد الكترونيكي در اجراي برنامه استفاده مي كنند.
كليسا داراي چهار ستون است. محراب بوسيله نرده حائل، از محل تجمع مؤمنين جدا و مشخص است و بلندي سطح آن از كف اصلي كليسا هشتاد سانتيمتر است.
بر بالاي پله هاي محراب تصويري از حضرت مسيح قرار داده شده و بر روي اين پله ها وسايل مراسم عبادي از جمله صليب، كندردان، ظرف مخصوص نگهداري نان و شراب مقدس و… كه غالبا از جنس نقره هستند. نمونه هايي از بافتني هاي ظريف دستي (نذري)كار بانوان ارمني نيز بر روي پله هاي محراب وجود دارد كه روپوش ظرف نقره اي نگهداري نان و شراب مقدس از جمله آنهاست.
در طرفين پله هاي محراب در دو قاب بزرگ تصوير مقدسين ارمني سن طاطائوس (تادئوس)و سن بارتليموس(بارتلمي)قرار داده شده است.
در صحن كليسا تابلوهاي متعددي وجود دارد كه همه آنها توسط شخصي به نام آشوت كوليان ترسيم شده است و ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
-تابلوي گريگوار مقدس بنيانگذارفرقه گريگوري ارامنه
-تابلوي مسروپ مقدس مخترع الفباي ارمني
-تابلوي گريگور آكاچي جاثليق و شاعر كه دعاهاي منظوم او در بين ارامنه معروف است.
در محوطه كليسا و در واقع در حياط و در پاي ديوار شرقي حياط يك بناي يادبود سنگي براي شهداي ارمني ساخته شده است .در اين بنا كه حجاري منحصر به فرد دارد،اسامي شهداي ارمني با تاريخ شهادتشان درج گرديده است.
كليساي شوغاگات مقدس و گورستان ارامنه
اين كليسا در ميدان حكيم نظامي،ابتداي خيابان اماميه و در محوطه گورستان جديد ارامنه واقع است. شوغاگات مقدس يكي از راهبه هاي مقدس مسيحي است و باني اين كليسا به يادبود مادر خود كه شوغاگات نام داشت،اين اسم را جهت كليسا انتخاب كرده است .اين بنا در سال 1940م/1319 هـ.ش ساخته شده است و داراي سبك معماري ارمني است و چون مخصوص برگزاري مراسم نماز و اداي احترام به ميت است،برخي ويژگيهاي سنتي كليسا در آن حذف شده است. از جمله فاقد درهاي فرعي و اتاقكهاي رختكن محراب مي باشد.
تابلوهاي اين كليسا توسط نقاش ارمني،آشوت كوليان ترسيم شده است كه عبارتند از تصوير حضرت مريم،تصويري از گريگوار مقدس،تصويري از مسروپ مقدس و تابلوي اسقف ساهاك بارتو
كليسای كاتوليكها «عذرای توانا»
عذرای توانا يكی از القاب حضرت مريم بوده و به مفهوم باكره توانا میباشد.
اين كليسا در كوچه ميارميار واقع شده است. ساختمان اين كليسا در سال 1912 م1291/ هـ ش بهاتمام رسيده و بزرگترين كليسای ايران به شمار میآيد.
كليسای كاتوليكها توسط فرانسويها و به همت اوژن بوره بنا گرديده و يك كشيش فرانسوی بنام فرانسوابرتونيك مسئوليتساخت اين كليسا را بر عهده داشته است. نمای اين كليسا آجری است و معروف است كه يك ميليون آجر در ساخت آن بكار رفته است.
طول كليسا 30 متر و عرض آن 15 متر و به ارتفاع 12 متر است. سبك معماری آن گوتيك میباشد و در بالای در ورودیكليسا، گچبری زيبائی حضرت مريم را در وسط ده فرشته مقدس نشان میدهد. درب ورودی به دهليز كوچكی باز میشود كهصحن كليسا در مقابل آن قرار گرفته است و در طرفين آن، راه پلههای تنگ و باريكی وجود دارد كه به بالكن كوچكی كه محلاستقرار گروه كر كليساست، منتهی میشود. برج بلند ناقوس كليسا در بالای اين بالكن واقع شده است. اما زنجير ناقوس ازبالكن آويزان است.
تالار اجتماعات كليسا كه مستطيلی شكل است دارای چهارده ستون سفيد رنگ مستقر در دو رديف میباشد كه همه ستونهادارای سر ستونهای زيبا است و تزئينات به كار رفته در آن، مطابق سيستم يونانی كورنتی است.
محراب كليسا با كف آن هم سطح است و در آن ميز مخصوصی قرار دارد كه به آن قربانگاه میگويند و غذاها و هدايای مردمجهت تقديس يافتن بر روی آن قرار میگيرد. و در ديوارهای محراب تزئينات چوبی نصب شده كه در وسط اين تزئينات يكگنجه چوبی كليددار تعبيه شده كه مخصوص نگهداری نان و شراب مقدس است.
نيمكتهای موجود در صحن كليسا از دو قسمت تشكيل شده است. محلی برای نشستن و در مقابل آن محلی برای زانوزدنهنگام خواندن دعا.
نكته قابل توجه در اين كليسا وجود اتاقكی در آن است كه در واقع كليسايی است در مقياسی كوچكتر و میتوان به آن عنوانكليسای زمستانی اطلاق كرد چرا كه در مواقعی كه تعداد شركتكنندگان در مراسم كليسا اندك بوده و نيز در روزهای سردزمستان، به جای تالار بزرگ از اين اتاق استفاده میشود.
كليسای پروتستانها «كليسای انجيلی»
از آنجائيكه پروتستانها كتاب مقدس (انجيل) را يگانه قانون ايمان میدانند، بر كليساهای خود، عنوان «كليسای انجيلی»اطلاق میكنند. كليسای انجيلی در خيابان شريعتی جنوبی (شهناز جنوبی سابق) كوچه والمان واقع شده است. تاريخ آن1958 م/ 1337 هـ ش میباشد، كه بر روی يكی از سنگهای بكار رفته در ساختمان كليسا قيد شده است.
ساختمان اين كليسا در حياط وسيعی واقع شده و در كف كليسا چندين پله بالاتر از سطح حياط قرار دارد. برج ناقوس آناستوانهای و دارای چهار طبقه میباشد.
تالار اجتماعات كليسا به طول 15 متر و به عرض 5/10 متر است. طرح آن صليبی شكل است و محراب آن حدود 80 سانتيمتر(چهار پله) از كف تالار بلندتر است.
در ديوارهای طرفين محراب، دو قطعه قاب چوبی الصاق است كه داخل آنها مقر كارتهای مخصوصی است كه در اين كارتهامراسم روزانه و يا اسامی سرودهايی را كه بايد اجرا شود، يادداشت میكنند.
پروتستانها به عكس و مجسمه اعتقادی ندارند و هيچ مجسمه يا تابلويی در كليسا ديده نمیشود. تنها تصوير سادهای ازحضرت مسيح بر بالای در ورودی صحن كليسا نصب شده است.
اين كليسا دارای بالكنی است كه چند رديف نيمكت در آن چيده شده و در مواقع زيادی جمعيت و نيز در مراسمی چون عيدقيام به هنگام خوردن غذا از اين بالكن استفاده میشود.
اين كليسا به نام پيروان فرقه خود، كليسای مسيحی ادونتيست نام گرفته است و در خيابان شريعتی جنوبی (شهناز جنوبیسابق) واقع شده است. دارای ساختمانی ساده و كوچك بوده و فاقد ويژگيهای بارزی است كه كليساهای ديگر دارند. ازجمله فاقد ناقوس است و صليبی بر فراز ساختمان آن به چشم نمیخورد. صحن كليسا بسيار ساده است و به جز چند رديفنيمكت و يك ارگ قديمی، اثاث ديگری در آن ديده نمیشود. محراب ساده آن بلندتر از كف صحن كليساست و بر ديوارهای طرفين آن «احكام دهگانه خداوند» الصاق شده كه در سمت راست اين احكامبه زبان ارمنی و در سمت چپ ترجمه آن به فارسی قرار داده شده است.
كليسا و زيارتگاه حضرت مريم (مريم ننه)
اين كليسا در محله مارالان تبريز واقع شده است.از آنجائيكه زماني در مكان اين كليسا ،كليسائي بنام حضرت مريم وجود داشت،در تجديد بنا نيز همان نام بر آن اطلاق شد،اما عمومابه مريم ننه معروف است و قديمي ترين كليساي باقي مانده از قرون پيش در تبريز مي باشد. اين كليسا در دوران حكومت شاه اسماعيل صفوي (اوايل قرن شانزدهم ميلادي)در محله مارالان وجود داشته است و در سال 1718م/1134 هـ ق در زلزله شديدي كه تبريز را تكان دادبه ساختمانهاي آن آسيب فراواني رساند.و پنجاه سال بعد يعني در سال 1776م /1193 هـ.ق سهمناكترين زلزله تبريز رخ داد و اين كليسا را ويران ساخت وبعد از آن به حالت متروكه و مخروبه در آمد.
با اتمام جنگهاي ايران و روس تعدادي از ارامنه تبريز به فكر احياء و مرمت كليسا و گورستان مربوط به آن افتادند و در حوالي سال 1831 م/1246 هـ.ق اقدام به رفع مزاحمت از اراضي محوطه كليسا نمودند ودر سال 1940 م/1318 هـ.ق تعمير اساسي كليساي مزبور انجام گرفت.
سبك بناي كليساي مريم ننه سنتي است و با آجر كار شده و گنبد كليسا در بالاي محراب آن واقع شده است.كليسا فاقد درهاي فرعي است.در محوطه باغ اين كليسا حوضچه اي وجود دارد كه ارامنه در مراسم جشن وارداوار كه از اعياد مذهبي آنهاست آن را پر از آب كرده و مردم آب آن را روي هم مي پاشند. در اين محوطه سنگ قبرهاي متعددي نيز موجود است كه قديميترين آنها مربوط به 1832 م /1248 هـ.ق است.ونيز چند سنگ قبر صندوقي نيز وجود دارد كه به اواخر قرن نوزدهم مربوط میشود.
اين تپه در روستای تازه كند كه در 6 كيلومتری خسروشهر واقع است، قرار گرفته است. در جانب شرقی روستا تپه خاكی كوچكی ديدهمیشود كه در مرداد 1339 به وسيله يك هيئت انگليسی حفاری و خاكبرداری مفصلی به عمل آمده است و در جريان خاكبرداریچند پايه برج، چند خانه گلی و مقداری ظروف سفالی پيدا شده است.
بنا به گفته رئيس هيأت آقای چارلز برنی، اين آثار مربوط به 2500 سال قبل از ميلاد میباشد. پیساختمان خانهها و محوطههایمختلفی كه از زير خاك بيرون آورده شده است همه از خشت و خاك و به شكل دايره و گاهی دو دايره متداخل میباشد. در كنارقسمت داخلی بعضی از آنها، محل اجاقهای مخصوصی ديده میشود كه برای پخت و پز و همچنين محلهای آخور مانندی جهتاستفاده حيوانات تعبيه شده است و حداكثر طول قطر اين محوطهها شش متر میباشد.
در وسط پیساختمانهائی كه از زير خاك بيرون آمده محوطه دايرهای شكل و به قطر 5 متر ديده میشود كه بوسيله چهار ديوارعمود بر هم، به چهار قسمت تقسيم شده است و گمان میرود از اين محل برای نگهداری آذوقه و غلات و حبوبات استفاده میشدهاست.
در گوشهای از محل خاكبرداری شده پی ديوار دايرهای شكل، محوطهای مستقل و جدا از ديگر قسمتها به چشم میخورد كه در وسطآن سكوی دايرهای شكلی قرار گرفته است.
از قراين اينگونه برداشت میشود كه گويا اين محل قشلاق طايفهای بوده كه بر روی ديوارهای فعلی ديوار بلندی ساخته و گنبدهایخشتی الاچيق مانندی زده بودند كه بعدا خراب شده و فروريخته است و يا ساكنين قديمی قره چادر و آلاچيقهای خود را روی اينديوارها نصب میكردند و بدين وسيله از جاری شدن باران و نفوذ رطوبت به داخل چادرها جلوگيری میشده است.
متأسفانه بعد از حفاریهای سال 1339، قسمت عمدهای از پايههای گلی برجها و اطاقهای دايرهای از خاك به درآمده و در نتيجهبرف و باران سالهای پس از آن فروريخته و مبدل به خاك گرديده و فقط طرح برجسته عدهای از آنها باقی مانده است.
كمی پايينتر از اين برجها، پايه خانههای مستطيل شكل به هم پيوستهای نيز از خاك بيرون آمده كه هنوز مقداری از آنها باقی است.چند گودی استخر مانند نيز از آن حفاريها به جا مانده كه طبقات مختلف خاك و سنگ و خاكستر و ظروف سفالين شكسته درديوارههای آنها نمايان است.
اما راجع به قشلاق بودن تپه بايد گفت: ظاهرا نام قريه قشلاق كه در شرق اين تپه واقع شده باعث اين حدس و تصور كسانی كه اينمحل را به عنوان قشلاق معرفی كردهاند، شده است. بنا به نوشته دياكونف، سارگن دوّم در اين حوالی يكصد و پانزده قلعه را آتشزده و با خاك يكسان كرده است. بعيد نيست اين تپه نيز نظير تپه شيرامين و تپه اسكو، ويرانه يكی از آن قلعههای خاكی كوبيد شدهباشد.
روستای تاريخی اوجان (بستان آباد)
شهر بستان آباد در جنوب شرقی تبريز قرار گرفته است و مركز بخش بستان آباد میباشد كه تقريبا در محل شهرك باستانی اوجان قرارگرفته است. نام اوجان از قرن ششم به بعد در اكثر تواريخ و كتابهای مربوطه به ثبت رسيده است.
ياقوت حموی مینويسد: «اوجان شهركی است در آذربايجان و با تبريز ده فرسخ فاصله دارد، در راه ری واقع شده، من آنجا را ديدم،بارو و بازاری دارد ولی خرابی بر آن راه يافته است. » حمدالله مستوفی مینويسد: «اوجان از اقليم چهارم است و در دفاتر قديم آن را از توابع ناحيه مهرانرود شمردهاند. آن را بيژن بن گيوبن گودرز ساخت. غازان خان تجديد عمارتش كرد و از سنگ و گچ بارو كشيد وشهر اسلام خواند و دارالملك ساخت، دور باروی غازانی سه هزار گام بود. . . »
خواجه رشيد الدين فضل الله در «تاريخ مبارك غازانی» همه جا، اوجان را شهر اسلام خوانده است و شرح جالبی درباره جشنبزرگی كه غازان خان در اوجان بر پا داشته آورده است. بعد از غازان خان نيز اين شهر همچنان معمور و پايتخت ييلاقی بود و درمراتع اطراف رودخانه اوجان اقامتگاه تابستانی اردو شمرده میشد. حوادث تاريخی متعددی هم در اين منطقه به وقوع پيوستهاست. مانند مرگ قرايوسف تركمان سر سلسله فرمانروايان قراقويونلو در اوجان، كه در سال 823 هـ ق اتفاق افتاد و واگذار كردنحكومت آذربايجان از طرف شاهرخ به امير جهانشاه، كه در پانزدهم شوال 839 هـ ق اتفاق افتاده است.
تمام حوادث و اتفاقاتی كه به وقوع پيوسته است به مرور باعث انهدام و ويرانی اين شهر قديمی شده است به گونهای كه اكنون حتینشانهای از آن باقی نمانده است و فقط رودخانه و روستايی به نام اوجان در اين منطقه ديده میشود. همان روستای اوجان نيز بهشهرستان بستان آباد كنونی تبديل شده است.
روستای شادباد از توابع دهستان باسمنج میباشد كه در شش كيلومتری جنوب شرقی تبريز واقع شده است. در وقف نامه ربعرشيدی پيشينه روستا را به قرن هشتم هـ ق نسبت دادهاند. و در كتابهای مزارات تبريز مانند «روضات الجنان و جنات الجنان» حافظحسين كربلايی و «روضه اطهار» ملا حشری تبريزی نام اين روستا شادباد و در لوحهای قبور متعلق به قرن هفت و هشت موجود درگورستان شادباد مشايخ، «شادآباد» قيد گرديده است. اما«غياث الدين خواند مير» مؤلف «تاريخ حبيب السير» سه قرن بعد نام اينروستا را «پيران شروان» درج كرده و تصور میرود اشتباه لفظی میباشد همانگونه كه اكنون «پيروان شلوار» به «پينه شلوار»تبديلشده است.
در اين روستا گورستان تاريخی موجود میباشد كه بسياری از بزرگان و عالمان در آن دفن شدهاند.
روستای كرگه يا كرگج از توابع دهستان باسمنج میباشد كه زمانی 11 كيلومتر با تبريز فاصله داشت ولی اكنون تقريبا چسبيده به شهراست و جاده تبريز ـ تهران از وسط زمينها و كشتزارهای آن میگذرد.
از بناهای تاريخی اين روستا اكنون برجی باقی مانده است كه به برج «خلعت پوشان» مشهور است.
خرابههای ربع رشيدی باقيمانده ساختمانهای عظيمی است كه در زمان ايلخانيان در قرن هفتم به همت خواجه رشيدالدينفضلاللّه همدانی وزير نامی ايران در محله وليانكوه باغميشه تبريز بنا نهاده شد.
نوشتهها و توضيحات باقيمانده در متون حاكی از عظمت و استحكام اين بنا در دوران گذشته میباشد. بنای ربع رشيدیدارای 24 كاروانسرای بزرگ، 1500 دكان، 30000 خانه دلكش، عمارات، باغها، كارخانه كاغذسازی، ضرابخانه و غيره بود.كتابخانه بزرگی داشت كه حاوی بيش از 60000 جلد كتاب نفيس و مهمترين كتابهای عصر خود بود.
پشته خاك و سنگ باقيمانده در ربع رشيدی پايههای برجهای قلعهای هستند كه در سال 1020 هـ ق به امر شاه عباس كبير باتخريب و حمل مصالح ساختمانیِ ربع رشيدی در آن بنا نهاده شد.
اين كاخ و عمارت عظيم در سال 1313 هـ ق توسط حاج ارفعالملك و با نظارت مهندسان آلمانی در محل گورستان متروك ومخروبه كوی نوبر ساخته شده است.
در بالای اين عمارت عظيم برج ساعتی با ارتفاع حدود 30 متر وجود دارد كه از چهار سوی شهر قابل رويت میباشد. نمایخارجی تالار شهرداری از سنگ تراش خورده اسپراخان است و پلان و نمای ساختمانی آن به شكل عقاب در حال پروازمیباشد و در آن از خصوصيات معماری كشور آلمان استفاده شده است.
اين بنای باشكوه در مساحتی حدود 9600 متر مربع و به زيربنای 6500 متر مربع در 3 طبقه احداث گرديده و اتمام ساختآن در سال 1318 هـ ش میباشد.
عمارت ائلگلی در ميان استخری به مساحت 54675 متر مربع بنا شده است كه از سمت جنوب بوسيله يك معبر به پيرامونخود مرتبط میشود.
اين بنا در سال 1346 تخريب شد و به جای آن در سال 1349 بنای زيبای دو طبقه فعلی براساس همان طرح قبلی ساختهشد.
گفته میشود اصل بنای ائلگلی به زمان آققويونلوها برمیگردد كه در دوران حكومت صفوی بسط و توسعه يافته است.
باغ فتحآباد كه اكنون نيز وجود دارد نمونهای از باغهای واقع در زمينهای كم شيب است، اين باغ يك محور اصلی دارد كهسطح آن را برای كم شدن شيب معبر، به چند قسمت تقسيم كردهاند. در وسط اين محور يك جوی آب و حوضهايی به شكلدايره همراه با چندين فواره وجود دارد.
عمارت اصلی باغ در امتداد همين محور و به صورت ساختمانی برونگرا در دو طبقه میباشد كه در جلوی آن يك حوضبزرگ وجود دارد.
برجی است آجری به ارتفاع 23 متر كه پلان آن در داخل برج دايروی است و يك رشته راه پله حلزونی به بالای برج كهمشرف به شهر است میرسد. بخش تحتانی برج چهار طاقی آجری بستهای است بطول هر ضلع 60/4 متر و ارتفاع 70/4 متركه در ورودی به ابعاد 10/1 متر از طرف شرق و نورگيری به ابعاد10/1 متردر طرف مغرب دارد. چهار طاقی فوق كهبه منزله پايه برج است به قرنيز سنگی منتهی میشود. پلان برج از آن به بعد هشت ضلعی با قاب بنديهای آجری است. بنداول به ارتفاع 45/2 متر و بند دوم و سوم هر يك به بلندی 85/5 متر و بند آخر كه بخش انتهايی است دارای 8 نورگير هلالیمیباشد كه قبل از سقف شيروانی قرار گرفته است. اين برج در گذشته بصوت برج ديده بانی جهت اعلام محل آتش سوزیبوده است. بنای اين برج مربوط به دوره قاجاريه میباشد.
در جنوب غربی روستا كرگج در كنار رودخانه مهرانرود، برج آجری منشوری شكلی وجود دارد كه به «برج خلعت پوشان» معروفاست. ظاهرا دليل نامگذاری آن به اين اسم، بخاطر اين بود كه سابقا خلعت اعطائی پادشاهان را در اين برج به دوش حاكمآذربايجان میانداختند. تاريخ ساخت بنا را به اواخر دوره صفويه نسبت میدهند.
در مورد اعطای خلعت كه با تشريفات خاصی انجام میگرفت، جهانگردی ايتاليايی به نام «كارری» در سفرنامهاش توضيحاتی دادهاست كه گوشهای از آن در زير آورده میشود: «وقتی كه خان از فرستاده شدن خلعت اطلاع پيدا میكند، دست كم دو فرسخ بهاستقبال حامل خلعت میرود و آنگاه فرستاده شاه خلعت را كه معمولا جبّهای ترمهای يا ابريشمين زر دوزی شده است، به دوشخان میاندازد. اين قبيل محلها را خلعت پوشان مینامند. در بعضی مواقع كه خان طرف توجه مخصوص و عنايت فوق العاده شاهقرار دارد، به اين خلعت، كمربند زرين مرصع و يا عمامهای زربفت افزوده میشود. خان پس از پوشيدن خلعت اعطائی شاه باهمراهان به شهر باز میگردد و پياده به عالی قاپوی شهر كه كاخ اختصاصی شاه در شهرهای بزرگ است، میرود. » قاعده برج خلعتپوشان، كثيرالاضلاع شانزده ضلعی است. اضلاع شرقی، غربی،شمالی و جنوبی قاعده با هم برابرند و از ديگر اضلاع درازترند. برجسه طبقه است. جوانبی كه مشرف به جهات چهارگانه اصلی هستند همه باز و دارای طاق جناقی میباشند. اما جوانب دوازدهگانهديگر به شكل ديوار و دارای طاق نما و تزئينی از كاشی سياه و آبی میباشند. راه پله طبقه دوم و سوم در گوشه شمال شرقیطبقهاول (كه نزديك نيم متر از كف زمين بلندتر است) تعبيه شده است. بين طبقه اول و دوم بيست و دو پله و بين طبقه دوم و سوم دوازدهپله وجود دارد قسمتی از ديوارهای طبقه سوم فرو ريخته بود كه سالها قبل از طرف دانشگاه تبريز بازسازی شده است.
چرم سازی خسروی در سال 1310 هجری شمسی همزمان با كبريت سازی صدقيانی و ممتاز تأسيس شد و در سال 1311 بهبهره برداری رسيد. مساحت عرصه آن بالغ بر 36000 متر مربع میباشد كه مشتمل بر 8 بنای بزرگ و كوچك است كه 4 باباز آنها دارای 3 طبقه و بقيه به صورت سوله و يك طبقه میباشند. در داخل سولهها تأسيسات مكانيكی كارخانه و نيز اولينژنراتور برق تبريز باقی مانده است. دودكشهای اين مجموعه با ارتفاع بلند از دور به چشم میخورد. اين مجموعه در حالمرمت میباشد و فضاهای آن جهت كاربريهای خدماتی و كارگاهی دانشگاه هنر اسلامی تبريز مورد استفاده قرار خواهندگرفت.
تبريز دارای كويهای متعددی است كه به معروفترين آنها اشاره میكنيم.
اين كوی يكی از كویهای قديمی تبريز بوده كه قبرستان آن مدفن عارفان و شاعران بزرگی از زمانهای دور میباشد، بازارچهسرخاب، بقعه سيد حمزه، تكيه حيدر و«مقبره الشعرا» در اين كوی قرار دارند.
اين كوی از شمال به تلخهرود و از جنوب به مهرانرود، و از مغرب نيز به مهرانرود و محله چوست دوزان و از مشرق به محله دوهچی (شتربان) محدود است.
ستارخان سردار ملی و قائد انقلاب تبريز در عهد مشروطيت از اين محله برخاسته است.
علت شهره شدن به اين نام، بودن درختان كهن نارون در آن بوده است.اين محله جزو محلات شرقی تبريز محسوب میشود و از شمالبه ويجويه و قسمتی از حكم آباد و از جنوب به كوچه باغ و از مغرب به آخونی و از مشرق به گجيل محدود است.
كوچه معروف آن «طاقلار» میباشد كه سابقا طاقدار و سرپوشيده بوده و درب بزرگی كه دروازه قرهآغاج شمرده میشد درمدخل آن قرار داشته است.
اين محله در جنوب شرقی تبريز قرار دارد و از شمال به محله خيابان، از جنوب به كوههای يانق و از مغرب به محله نوبر و ازمشرق به محله خيابان و تپههای «چاچاداق» محدود است.
اين كوی را پيشينيان «مهاد مهين» و باستانيان «ميارميار» و بو ميان «ميرمير» مینامند. اين محله در جنوب غربی تبريز و بينمحله نوبر و گجيل واقع است.
اين كوی را باغات و بيشههای فراوان تشكيل میداد كه وجه تسميه آن نيز به همين علت بوده است. وسعت آن در گذشتهبيشتر بوده تا حدی كه مجتمع ربع رشيدی يكی از محلات آن به شمار میرفته است. پل سنگی نيز جزئی از اين كوی بزرگاست.
جزو بزرگترين، پرجمعيتترين و ثروتمندترين كويها بوده است و اكثر تجار و بازرگانان در آن خانه داشتهاند. ميدانصاحبالامر و بازار كاهفروشان (سامان ميدانی) در آن كوی قرار دارد.
محله راسته كوچه در مركز شهر واقع شده، از شمال به مهرانرود و از جنوب به مهاد مهين (ميارميار) و از مشرق به كویحرمخانه و از مغرب به محله سنجران محدود است.
سبب احداث راسته كوچه جهت حمل و نقل توپهای عرادهدار از آن راه به ماوراء ارس برای جنگ با روسيه بوده است.
اين كوی از شمال به محلات راسته كوچه و مهاد مهين (ميارميار) و از جنوب به كوههای يانق، و از مشرق به محله مارالان، و ازمغرب به چرنداب و مهاد مهين محدود است.
باغ شمال و كوی مقصوديه از اراضی اين محله به شمار میرود.
به علت فاصلهای كه قبلا خطيب با تبريز داشته، روستای خطيب ناميده میشد و دارای باغهای بزرگ بوده است.
اين محله از شمال به آخونی و شام غازان، از جنوب به كشتزارهای لاله و از مشرق به شاوا و وزيرآباد و از مغرب به راه مراغه وتبريز محدود است.
اين محله از شمال به قرهآغاج، از مشرق به گجيل و از مغرب به آخونی ختم میشود.
يك كوچه پهن در وسط محله وجود دارد كه سرتاسر از شرق به غرب آن كشيده شده و كوچههای فرعی بسياری از آنمنشعب هستند.
اين كوی در شمال غربی شهر، از شمال به چوستدوزان، از مغرب به حكمآباد و از مشرق به راسته كوچه و ديكباشی وانگج(چوخورلار) و از جنوب به قرهآغاج محدود است. مركز اين محله سابقا ميدان ويجويه بوده است.
اين محله از جنوب به شام غازان و از مشرق به محلات ويجويه و چوستدوزان و از مغرب به قراملك و از شمال به اميرزينالدين و جمشيدآباد محدود است. اين محله تا چندی پيش از دهات خارج از شهر بوده است.
اين محله از محلات شرقی تبريز است كه از شمال به محلات ششگلان و پل سنگی و باغميشه، و از جنوب به محله مارالان،و از مغرب به راسته كوچه و نوبر، و از مشرق به باغهای قريه بارنج محدود است. مركز اين محله را عوام «قورت ميدانی» يعنیميدان گرگ مینامند ولي به نظر مي رسد اين لفظ تغيير يافتة قطب ميداني (ميدان قطب) باشد. مسجد كبود (گوی مسجد) از بناهای جهانشاه آق قويونلو در اين محله واقع شده است.
از شمال به مهادمهين (ميارميار) و از جنوب به تپههای يانق (يانوق)، از مشرق به نوبر و از مغرب محله ليلآباد محدود است.در قبرستان آنجا شمسالدين صاحب ديوان آرميده است.
از شمال به محله اميرخيز، از مشرق به سنجران، از مغرب به مهرانرود و از جنوب به ويجويه محدود است.
دليل نامگذاری اين محل اين بوده كه بعضی از پيشهوران محله بدوختن نوعی كفش ساده بنام «چوست» میپرداختند از اينرو مردم اين محله را به تركی «چوس دوزلار» خواندهاند كه به پارسی «چوستدوزان» میشود.
از محلات قديمی تبريز است كه حدود آن از پل قاری شروع شده و تا اول خيابان عباسی ادامه دارد. از شمال به محلهسرخاب، از جنوب به مهرانرود و از مشرق به پل سنگی و از غرب به حرمخانه و سرخاب محدود است. خانههای اين محلهقديمی و نسبت به مشابه خود در كویهای ديگر از عمارات و بناهای زيبايی برخوردار است.
يكی از محلات تبريز است كه از شمال به باغات حكمآباد و از غرب به محله شنبغازان (شامغازان) و از مشرق به محلهقرهآغاج محدود است.
اين محله در جنوب شهر واقع شده و يكی از محلات بزرگ تبريز است و از جنوب به يانق، از مشرق به چرنداب، از مغرب بهاهراب و از شمال به ميارميار محدود است.
از محلات جنوب شهر است. از جنوب به ليلاباد، از شمال به ميارميار و ويجويه محدود است.
قبرستان قديم اين محل «گجيل» نام داشته كه قريب به 70 سال پيش به «باغ گلستان» و قسمتی از قبرستان به مناطق مسكونیتبديل گرديد.
اين كوی از مشرق با اميرزينالدين و از مغرب به محله لا كه ديزج (لوكزه) و از شمال به آجیچای (تلخهرود) و از جنوب بهباغهای حكمآباد محدود است. بوميان نام اين محل را «گامش اوان» و در كتابهای قديم گاوميشان آمده است.
اين محله سابقا به صورت مزرعهای بوده ولی در طی چندين سال پيش به صورت محله مسكونی درآمده است.
يكی از محلات غربی تبريز به شمار میرود كه سابقا از شمال به باغات حكمآباد و از غرب به باغات قراملك و از جنوب بهباغات خطيب و از شرق به باغات آخونی محدود میشد.
قدمت آن به دوره غازانخان فرزند ارغون میرسد كه در سال 734هـ ق عمارتی تاسيس نمود كه به شنبغازانمعروف گرديد.
بعد از زلزله 1193 هـ ق بارويی به دور شهر تبريز كشيده شد كه دارای هشت دروازه به قرار زير بوده است:
اين دروازه هم اكنون در اول ورودی غربی بازار زيبا (رهلی بازار) قرار دارد و در سر در آن شعری نوشته شده است.
هيچ گونه اثری از اين دروازه به جا نمانده است. محل آن در كوچه فرهنگسرای تبريز واقع در خيابان ثقهالسلام واقع شده بود.
اين دروازه شايد در محله شتربان (دوهچی) واقع بوده كه هم اكنون اثری از آن باقی نمانده است.
جهت عبور و مرور بازرگانان به اروپا احداث گرديده بود. بازار دروازه استانبول به همين نام موجود است.
اين دروازه از بين رفته و حالا اثری از آن موجود نيست.
تا اين اواخر موجود بوده ولی در چند سال گذشته به تدريج از بين رفت. هم اكنون همان محل به نام درب گجيل (گجيلقاپوسی) معروف است.
تنها دروازهای كه تقريبا در مقابل برف و باران محفوظ مانده دروازه باغميشه است و به علت واقع شدن در پشت عمارتعالی قاپو (كاخ استانداری) به درب اعلی معروف میباشد. اين دروازه هم اكنون نيز وجود دارد.
دروازه محله معروف نوبر بوده ولی اكنون اثری از آن باقی نيست.
اين بنا در خيابان امام، نبش خيابان تربيت و امام واقع شده است و تاريخچه احداث بنا به دوره قاجاريه میرسد. كل مساحتبنا 696 متر مربع و كل مساحت زير بنا 696 متر مربع میباشد. عناصر تشكيل دهنده كالبدی بنا سنگ و آجر و چوب است.
از خصوصيات بارز بنا طاق و گنبد بزرگ گرمخانه، طاق و گنبد با ستون و سرستونهای سنگی مقرنس كاری شده سربينه واجرای كاربندی و تركيب آجر و كاشی و پوشش معقلی مناسب است.