شهر اهر، در طول تاريخ حوادث مختلفی را پشت سر گذاشته است و در آن منطقه آثار فرامانی از دوره اشكانيان و ساسانيان بهصورت قلعههای مختلف وجود داشته و بعضاً هنوز هم پابرجا هستند. در قرون اوليه اسلام اين منطقه مركز محال «ميمد» به شمارمیآمد. در قرنهای ششم و هفتم هجری از توابع «وراوی=مشگين=بيشگين» محسوب میشد. ياقوت حموی در نيمه اول قرنهفتم آن را به آبادانی و كثرت خيرات ستوده و نوشته است: «بين اردبيل و تبريز واقع شده است. امير آن را «ابن بيشگين» گويند. »،بارتولد تاريخنگار و نويسنده در مورد اين منطقه مینويسد: «ارسباران ييلاق ايلخانان بوده است. از وقايع مهم اين دوره قتل خواجهشمسالدينمحمد به فرمان ارغون خان پسر اباقان ايلخانی در 683 هـ ق در نزديكی اهر میباشد.
قلعههای منطقه ارسباران از مشهورترين و مقاومترين قلعههای زمان خود بودند. اولين بار اعراب در زمان خلافت عمر در سال 22هـ ق به سرداری بكربنعبداللّه به منطقه قراداغ مسلط شدند. با وجود اين، اين منطقه از مراكز مهم مبارزات استقلال طلبانه بوده استو مبارزات بابك خرمدين در اين منطقه زبانزد خاص و عام میباشد و قلعه جمهور به پاس مبارزه بابك و يارانش به اسم بابك مشهورشده است.
بعد از سلجوقيان و خوارزمشاهيان در زمان اتابكان اهر مركز حكومت اولاد محّمد جهان پهلوان اتابك آذربايجان بوده و شاخهای ازآنها به نام ملوك اهر در ربع اول قرن هفتم هـ ق در ارسباران حكومت كردهاند.
در دوره صفويه شهر اهر به خاطر وجود بقعه شيخ شهابالدين اهری كه صفويان مريدان او بودند، مورد توجه و اقبال شاهان صفویبوده و اين شهر بارها ميزبان آنان شده است. در دوره قاجاريه ارسباران به خاطر تمايلات مشروطه خواهی، و نيز ارسبارانی بودنستارخان شهرت ديگری يافت. در طول تاريخ اهر بناهايی را از هر دوره به يادگار دارد، مانند قلعههای جمهور يا بابك، قهقه، نودوز، جوشين و. . . . بقعه شيخشهابالدين، بازار اهر، مسجد جامع و. . .كه در مورد يك توضيحی آورده میشود.
هوراند يكی از بخشهای قديمی و تاريخی شهرستان اهر میباشد و وجود قلعههای تاريخی و آثار باستانی زياد اين ادعا را ثابتمیكند.
در مورد وجه تسميه هوراند نظرات مختلفی وجود دارد، از آن جمله: میگويند هوراند مخفف اهوراوند است كه، اهورا به معنیخداوند و روح حيات در ايران باستان بوده و «وند» پسوند نسبت مي باشد. با توجه به واژه اهوراوند میتوان چنين استنباط كرد كهآيين زدشت قبل از ظهور اسلام، در اين منطقه رواج داشته است. نيز احتمال دارد كه هور به معنی خورشيد و «وند» پسوند محل و مكان باشد و میتوان آن را به معني محل تابشخورشيد و نور دانست.
مسجد جامع اهر در كوچه جمعه مسجد اين شهر واقع شده و منسوب به دوره سلجوقی و اتابكان میباشد اين مسجد از نظر شيوهمعماری، تزئينات و. . . در نوع خود از مساجد بسيار زيابيی بحساب میآيد. مشخصات بارز مسجد عبارتست از:
الف- تعداد5 قطعه گچبری با تصوير ستاره شش پرمداخل در خود و يك گل شش پر ديگر مركب از نيم دايرهها.
ب- سنگ نبشتههای مختلف كه به زمانهای متفاوتی تعلق دارند.
ج- ابعاد مسجد از نظر ارتفاع طاقها و قطر پايههای آن
حياط مسجد بدون در نظر گرفتن چندين اطاق در طرفين سردر دارای 10/31 متر طول و 5/28 متر عرض میباشد. طبق معمولحياط به چهار قسمت تقسيم شده و در وسط آن يك حوض، متناسب با ابعاد آن وجود دارد و بقيه قسمتها درختكاری شده است.درب ورودی و كفشكن مسجد در گوشه جنوب غربی صحن واقع شده، در واقع از گوشه شمال غربی مسجد وارد نمازخانه ياشبستان میگردد.
درب ورودی مسجد طاق نمای آجری و ازاره معمولی دارد و بر بالای سردر آن لوحهايی نصب شده كه در آن چهار سطر به شرحزير حك شده و بيانگر تاريخ بنا و بانی آن میباشد:
«به تاريخ ثلث و عشرين و مائه / بعدالالفمنالهجره / از غير المال مرحوم حاجی محمّد / سلبم مسجد جامع بنا گرديد».
كتيبه ديگری نيز بر بالای در ورودی (از كفشكن) نصب شده است كه ابعادی برابر 85*45 سانتيمتر دارد و به دو قسمت مجزا تقسيمشده است. در قسمت اول آيه 18 از سوره توبه حك شده كه مضمونش عبارت است از:
«انما يعمر المساجد من امن با الّله و اليوم الاخر و اقام الصلوه و آتی الزكوه». و در قسمت دوم نام تعمير كننده بنا، در شش بيت شعرفارسی حكاكی گشته است.
شبستان يا نماز خانه مسجد فضايی وسيع و كم ارتفاع به ابعاد 6/30 متر طول، 16 متر عرض و 5 متر ارتفاع میباشد و 21 گنبد آن برروی 12 پايه در وسط و 12 نيم پايه در اضلاع شمالی و جنوبی با ابعاد متغير بنا شده است. فضای مسجد به سه قسمت تقسيم شدهكه شبستان. كفشكن و آبدارخانه و اطاق متولی را شامل میشود.
سنگ نبشتهای بر غرب شبستان نصب شده كه بر روی آن در سه سطر نام مسجد، بانی و تاريخ 1052 هـ ق نقش بسته است. علاوه برآن لوحه ديگری نيز بر بالای پنجره وسط شبستان نصب شده كه حاوی نام سازنده طاق مسجد به نام «حاج ميرزا بابا وزير» و تاريخ1158 هـ ق میباشد.
در داخل شهر اهر مسجدی با سردر ساده و آجری به چشم میخورد كه كتيبهای مرمرين با نوشته زير در ديوار آن نصب شده است:
حبذالطف و زهی فضل خداوند جليل
كه شد مشتمل حال وكيل بن وكيل
بانی بيت خدا گشت و خريداری كرد
بر بهشت و نعمتش با ثمن وسعی قليل
علاوه بر مساجد جامع و شيخ عماد مساجد معدودی در اهر موجود است كه از نظر قدمات يا اهميت ساختمانی به پای آنهانمیرسد. اغلب آنها به دوره صفوی منسوب هستند ولی در اثر فرسايش و انهدام جزئی ياكلی تجديد بنا شدهاند و بعضی از آنهامربوط به تاريخ معاصر میباشند.
1- مسجد شكللی - با در ورودی بالاتر از كف كوچه و طاق مدور آجری در سردر، و سقف چوبی نوساخته كه در اول كوچه عطايیواقع شده است.
2- مسجد ابواسحق - كنار رودخانه در كوچه ابواسحق واقع شده و مربوط به دوره قاجاريه است و با آجرهای 4*17*17 سانتيمترساخته شده است. منارهها آن نيز دارای تزئينات تخميری است.
3- گوی مسجد - مسجد كبود يا(گوی مسجد) نمای آجری و سقف تير پوش ساده و سردر زيبايی دارد و بعلت بكار رفتن مقداریآجر لعابدار سبز و آبی در سردر، به مسجد كبود معروف شده است.
4 - مسجد سقّالار - يك نمونه كامل از مساجد دوره قاجار بحساب میآيد. اين مسجد با آجر نخودی و بسيار ظريف ساخته شدهدارای منارهای آجری و قطور است.
با وجود اينكه مسجد سقّالار در اواخر دوره قاجار ساخته شده و در شبستان آن نوسازی شده و ستونهای آهنی دارد و كقشكن ودهليز مسجد در سمت چپ و كنج بنا ديده میشود نمای ظاهری شبستان ساده میباشد و قسمتی از مناره آن در گوشه شمالی قراردارد.
روستای خروانق از توابع ورزقان بوده و در 45 كيلومتری شمالغربی ورزقان واقع شده است. مسجد جامع خروانق يكی از بناهایتاريخی و كهن اين روستا بشمار میرود. مسجدی است به شكل مربع و به صورت چهار طاقی بنا شده و گنبدی كاسهای بر آن زدهشده است. مصالح ساختمانی آن از سنگ تراشيده در ازاره خارجی، و آجر ملات ساروج در تمام بدنه بنا است.
پايه سردر مسجد جامع از سنگ مرمر خوشتراش ساخته شده و بر بالای سنگ طاقنمای سردر لوحه مرمرين با نبشته خوش خط وبه سبك ثلث در چهار سطر بر روی دو قطعه نصب شده است.
در كفشكن مسجد جامع سقاخانهای سنگی بر ديوار شمالی نصب شده است كه به شكل محراب است و تاريخی روی آن (اثنی واربعين وسبعمائه،742) حك شده است. كه اين لوح و محراب از چهار قطعه سنگ تراشيده تركيب يافته است. دو قطعه به شكلپايه و دو قطعه به عنوان لچك محراب كه تاريخ فوق بر بالای آن نقش بسته است.
بعضی از قسمتهای مسجد براثر گذشت زمان دچار آسيب و خرابی شده از آن جمله گنبد مسجد است كه چندين بار تعمير شدهاست و يكی از آن تعميرها كه خيلی جامع بوده به سال 1051 هـ ق باز میگردد كه به دستور ابوالمظفرشاه صفیالدينالحسينیبهادرخان صورت پذيرفته است.
در ميادين و كوچههای روستای خروانق تعدادی سنگ آب يا حوض سنگی يكپارچه در ابعاد و اشكال مختلف از بانيان مسجد وحمامهای خروانق بر جای مانده است. تعدادی از آنها سالم و هنوز كاربرد دارند و برخی نيمه خراب و محتاج تعمير میباشند.
بقعه شيخشهابالدين محمود اهری
بقعه شيخشهابالدين در بخش جنوبی اهر و در محوطه بسيار با صفايی كه بعنوان تفرجگاه مردم مورد استفاده است، قرار دارد.
شيخشهابالدين محمود اهری از اولاد شيخشهابالدين سهروردی بود و نسبت او به ابوبكر صديق میرسيد. شيخ، عارفیمعروف و محققی بزرگ بود كه از مريدان ابوالغنايم «ركنالدين سجاسی» بشمار میرفت و از طرف او به اهر آمده، بعد از گشايشخانقاهی به هدايت سالكان طريقت و پيروان اهل تصوّف پرداخت و به درجه قطب نايل گشت و در همان شهر رحلت نموده ومدفون شد.
چون شيخ صفیالدين اسحق اردبيلی و اولاد او (صفويان) نيز از مريدان شيخشهابالدين بودند، مقبره شيخ را بيش از پيش موردتوجه قرار میدادند و اين امر باعث آبادانی اين بقعه شده است.
ساختمان بقعه در محوطهای به طول 310 متر (شمالی جنوبی) و عرض 280 متر بنا شده است. در اين محوطه بناهای مختلف ازجمله مسجد خانقاه و ضمايم بقعه شيخشهابالدين بنا شده است. اين مجموعه در محوطهای به مساحت 1497 متر مربع به طول41 متر و عرض 5/36 متر بنا گشته است، تاريخ بنای آن را به دوران صفّويه منسوب میدارند ولی بعضی از قسمتهای آن مانندحصار سنگی مقبره و ضمايم درب ورودی شرقی به دوران قبل از صفّويه مربوط است.
نمای بيرونی آن از ضلع شمالی به ترتيب دارای يك ايوان بزرگ-دومناره بلند- دو ايوان كوچك در طرفين منارهها و طاق كوچكی درانتهای شرقی ضلع شمالی است كه درب ورودی شمالی بنا نيز میباشد. بغير از اين موارد مسجد بزرگ و خانقاه معروف به قوشخانهو اطاقهای كوچك در اطراف بقعه همينطور چينیخانه يا چله خانه و مسجد كوچك میباشددر صحن اين بقعه كه با حصار سنگیبسيار زيبايی محصور شده، آرامگاه شيخ بزرگوار قرار دارد. قسمتهاي مختلف بنای بقعه به شرح زير است:
در قسمتهای شمالی بنا بغير از موارد گفته شده، ايوانهای كوچك نمای آجری و فيلگوشها و آويزهای محدود به خطوط برجستهآجری نيز ديده میشود.در بالای طاق نماها لچكهايی با كاشی لعابی برجسته و منقوش به اسليمی خرطوم فيلی قرار دارد كه قسمتاعظم آنها فرو ريخته است.
منارهها 4 متر قطر، 52/12 متر محيط قاعده و 18 متر ارتفاع دارد و بدنه آنها با كاشی فيروزهای رنگ پوشيده شده بوده كه در سال1355 اين كاشيها كنده شده و به جای آنها از آجر قرمز كه تناسبی با آجر نخودی ندارد بكار رفته است.
ارتفاع ايوان بزرگ نيز 18 متر است. بدنه و طاق جناغی آن آجری بوده و سه رديف طاقچه در سطوح مختلف دارد كه 15 عددهستند. سقف ايوان نمايی است كه به سه قسمت تقسيم شده و بصورت متن اصلی (آجری) باقی مانده و هيچ نوع تزئيناتی ندارد.
ضلع غربی و شرقی و جنوبی بقعه به هفت طاقنمای جناغی و جزرهای مابين آنها تقسيم شده است، و در هر كدام يك از اين اضلاعدربی تعبيه شده كه درب ضلع جنوبی فقط پايه سنگی و درب شرقی دارای تزئينات میباشد.
قسمتهای مختلف داخل بقعه از قرار زير است:
در محوطهأي بزرگ به مساحت تقريبي 90 هزار متر مربع (310 × 280 متر) واقع شده دورتا دور آن حصار بلندي به ارتفاع 5/6 و قطر 5/1 متر از خشت و گل كشيده شده كه مرور زمان قسمت اعظم آن از بين رفته است .
در قسمت جنوب غربي محوطه ساختمانهايي جهت مهمانسرا ساختند و راههاي مختلف از گوشه جنوب غربي و ضلع جنوبي و اغلب قسمتهاي آن جهت حمل و نقل بوجود آوردهاند كه به مرور زمان شكافهايي در آن ايجاد شده است در گوشه شمال شرقي محوطه بقعه در نزديك حصار دو برج مدور مخروط ناقص ساخته شده كه از خشت میباشد و سه برج ديگر از مجموع پنج برج اين قسمت از محوطه در اضلاع جنوبي و غربي حصار ديده میشوند.
در ضلع شرقي بقعه در خلال قسمتهاي عمده مانند: مسجد شيخ و خانگاه و راهرو، مجموعه متداخلي ساخته شده كه بنام چينیخانه و چله خانه موسوم است. اين مجموعه مركب از چهار اتاق در هر طبقه میباشد كه طبقه اول مختص راهروها و آشپزخانه بقعه بوده است.
صحن مسجد به ابعاد 90/16*15*24 متر است و حاشيه آن سنگفرش و داخلش از آجر مفروش میباشد. ديوار صحن حصاری ازسنگ گرانيت با ديوارهای مشبك جرزدار و كنگرهدار میباشد كه دروازه سنگی با ابعاد 4/1*4/2 متر كه بامقرنسكاری در كنگرهسراسری تزئين يافته و نيز كبه ظريف ومشبكهای يكپارچه سنگی آن را به صورت يكی از زيباترين آثار حجاری اسلامی ايراندرآورده است.
در داخل حصار سنگی و حاشيه صحن (خارج از حصار) مقابری از بزرگان اهر قرار داشته كه در زير كفپوش آجری مستور شدهاند. قبرمنسوب به شيخ محمود اهری در سمت شمال حصار قرار دارد. بر روی آن سنگ قبر مكعب و سياهرنگی به ابعاد 35*22*196سانتيمتر نهاده شده و هيچ نبشتهای ندارد.
در ضلع شمال شرقی و جنوبی اين صحن بناهايی به ترتيب زير تعبيه شده است.
الف) مسجد بزرگ (خانقاه) كه در ضلع شمالی صحن واقع شده و در محل به مسجد قوشخانه معروف است و ديوارهای اغلبراهروها و اطاقهای جنبی آن سفيدكاری ساده، گچی دارند.
ب) مسجد شيخشهاب كه در ضلع شرقی صحن قرار دارد و با طاق و مقرنسكاری كنجها و حوضچهها و نغولهای منقوش، بنايیمزين و كاملی را نشان میدهد. همه جای آن با گچبری و نقاشی تزئين يافته و اسليمیهای خرطوم فيلی در تمام سطوح و خطكشیدر يالهای مختلف، مقرنس كاریها، در رنگهای متناسب و زيبا بر كمال آن میافزايد. در ضلع جنوبی مسجد معرابی با دو حاشيه ويك مقرنسكاری تعبيه و بالای آن حديثی به خط ثلث در لوحهای گچبری شده و در سمت شرقی محراب دست خطی ازشيخبهاءالدين عاملی دانشمند بزرگ دوران صفوی بوسيله يك قطعه شيشه قاب گرفته شده است. در ضلع شمالی مسجد قرينهایبر محراب ساخته شده و زير خوانچه بالای آن كتيبهای به خط ثلث گچبری شده است كه حكايت از تعميرات مسجد در سال 1189هـ ق دارد. در ضلع جنوبی صحن حجراتی در دو طبقه ساخته شده كه اختصاص به زوّار و صفويان داشته است. مسجد به دستور شاهعباس ساخته شده است.
در گوشه جنوب غربی مسجد شيخ عماد اهر، مقبرهای موسوم به امامزاده علی قرار دارد. مقبره به صورت مربع 6/3*6/3 متر و بهصورت 4 طاقی با گنبد مدور آجری ساخته شده ارتفاع سقف در مركز گنبد از كف امامزاده در حدود 20/5 متر میباشد.
بنا گنبدی آجری ساده و مدور دارد كه 4 فيلگوش و 18 آويز دارد و نوع آجر چينی ساده بوده فقط به عنوان تزئين آجرهايی در لبهگنبد و متن فيلگوشها رنگآميزی شده است. قبر امامزاده در وسط اطاق و سنگ قبری مرمرين بر بالا و صندوق مشبك چوبی(ضريح) بر روی خود دارد. در محل بنام امامزاده علی معروف است ولی كسی اطلاعی از نسب آن ندارد. به قولی قبرشيخعمادالدين اهری نيز هم آنجا است.
اهر به دليل موقعيت و جاذبههای مختلف دوران وجودی خود مركز خريد و فروش فصلی بوده است و دارای بازار خوب و زيبايیمیباشد. اين بازار در عين محدوديت از نظم و ترتيب خاص و دلگشايی برخوردار است، در حالی كه تعداد دهانههای آن كمتر ازرقم صد میباشد. بازار اهر در عين فرسودگی دارای تزئيناتی است كه در كمتر بازار ديگری ديده میشود. مقدار خيلی كم از اينتزئينات در سراسر بازار مظفريه تبريز آن هم در لچك مغازهها موجود است اما در اين بازار تمام مغازههای طبقه دوم به وسيله گچبریهای زيبا و پركار از گل و برگ يا اسليمی توريقی بسيار درشت تزئين يافته است.
تنوع موجود در گچ بری و نقش گلها و برگهای بكار رفته بيش از 6 نوع تركيب تزئينی میباشد و همچنين در اين بازار علاوه بر گچبريهای متنوع ابتكاراتی نيز در آجر چينی گنبد بكار بردهاند. در آجر چينی گنبد به طور ساده و با رعايت تناوب بند عمودی آجرهاگنبد زدهاند يعنی بند عمودی چينه ها در امتداد هم قرار گرفته است و يك حالت ابتدايی در عين حال نامأنوس به آن داده است.
بازار اهر در سال 1321 هـ ق به دست رشيدالملك تعمير و افتتاح گرديد و مرحوم ملاحسناديباهری شعر زيبايی را در اين موردسروده است كه بر سنگی در بازار حك شده است:
به يادگار بنای بزرگ بنيان كرد
سپس برای تيمن به نيمه شعبان
به نام مهدی آخر زمان چراغان كرد
بديهه گفت حسن از برای تاريخش
بنای گنبد بازار مير تومان كرد
قلعه قهقهه در 3 كيلومتری غرب روستای كئچوبه، از توابع يافت بر فراز كوهی سنگی واقع شده است. قلعه قهقهه به سبب استحكامفوقالعاده و موقعيت خاص خود، زندان سياسی خاندان و پادشاهان صفوی بوده است. در اين زندان شاهزادگانی از خاندان صفویبه امر شاه طهماسب اول چون سام ميرزا(پسر شاه اسماعيل اول و برادر شاه) و اسماعيلميرزا(پسر شاه طهماسب اول) به مدتنزديك به بيست سال و چندين نفر ديگر از بزرگان محبوس بودند.
از دامنه كوه تا فراز قلعه، راهی تنگ و سر بالا به طول 3 كيلومتر وجود داشت كه يك شخص مدافع میتوانست به آسانی از آن دفاعكند. اين قلعه، از سه حصار متداخل تركيب يافته است. حصارها علاوه بر تعيين حدود قلعه، جهت تكميل ديوارههای سنگی كوهتعببيه شده است هر حصاری يك دروازه دارد و حصار اصلی، دارای چهار برج، و دروازه آن دارای دو برج 5 ضلعی و طاق هلالی وبعد از دروازه، يك راهرو به عرض 5/2 متر و ارتفاع 3 متر با طاق هلالی میباشد.
مصالح ساختمانی آن شبيه قلعه دختر ميانه و قلعه نودوز، از سنگهای رسوبی آجری و كرمی رنگ كاملاً تراشيده با ملات آهك و گچاست. در اين قلعه پنج استخر در بدنه كوه كنده شده است و در سمت بالاي قله كوه، اطاقهايی با پايههای قطور با آجر و سنگ ساخته شدهكه مخصوص فرمانده قلعه (كوترال) بوده است.
زندان قلعه قهقهه اطاقی است در بدنه كوه كه سه ديوار آن پرتگاه بوده و از سه طرف به داخل قلعه راه دارد. در سمت شمالغربیقلعه، برج هشت ضلعی برای ديدبانی ساخته شده است.
يكی از قلعههای مهم و با ارزش قراداغ (ارسباران) قلعه نودوز يا نقدوز است كه در كوهستان مابين اهر و مشگين شهر در گردنه راهشوسه اهر - خياو(مشگين شهر) و در سمت شرقی روستای نودوز قرار دارد، و برقله كوه مرتفعی مشرف بر رودخانه (اهر چای) بناشده است. اين قلعه در محوطه محدودی كه نسبت به ساير قلعههها مانند بز و قهقهه و جوشين دارد و بسيار كوچك ساخته شدهاست و بر كوهستان مابين اهر و مشگين شهر تسلط نظامی دارد. نقش اصلی اين قلعه از نظر موقعيت وظيفه ديدهبانی آن منطقه بودهاست. نفوذ بر قلعه از يال شمالی امكانپذير است ولی با ايجاد ديواره بلندی كه بر صخره ديواره مانند كوه نهاده شده راه نفوذ به آنبسته شده است.
بدنه برج قلعه نودوز به ارتفاع تقريبی 11 متر بوده و مصالح ساختمانی آن از سنگ رسوبی به رنگ كرم و آجری تراشيده و ملات گچ وآهك میباشد. اغلب برجها و ديوارهها را در قلعههايی مانند نودوز و نظاير آن بر بدنه سنگی كوه استوار كرده و خود را از پیريزی وپايهگذاری در زمين سست بینياز كرده و خطر نقب زنی را به حداقل امكان رساندهاند.
جبهه غربی قلعه نودوز و برجهای آن به ارتفاع تقريبی 9 متر بوده و تمام برجها و باروهای آن با سنگ رسوبی آجری و ملات گچ وآهك و قسمت بالايی و ديوارهها با خشت خام ساخته شده است و با يك محاسبه ساده معلوم میشود كه چندين متر از ارتفاعديوارهها به مرور زمان ريخته و كاسته شده است.
در داخل قلعه، برای تأمين آب آشاميدنی مدافعان و سربازان مستقر در آن، حوضچه هايی در بدنه سنگی كوه (علاوه بر آب انبارها وچاههای آب) تهيه شده و آخرين قطره باران را در آن جمع میكردند. در اولين نگاه در داخل قلعه حوض مكعب مستطيلی كه درصخره كوه تعبيه شده و به نظر میرسد، برای رساندن آب به آب انبارها، ناوی بر سطح فوقانی صخره كوهكنده شده كه آب باران را بهحوضچه هدايت میكند و بر ساير سطوح حوضچه نيز چنين جوی هايی تعبيه شده است.
در غربیترين نقطه كوهستانی قراداغ يا ارسباران و در يكی از جالبترين مناطق ديدنی آذربايجان در ساحل جنوبی رود ارس و درميان كوهستان كامتال و در بلندترين نقطهاش به نام بورداشی قلعه معروف آذربايجان را در خود جای داده است كه در ميان مردم وعلاقمندان به طبيعت و تاريخ آذربايجان به قلعه علی بيك معروف میباشد. به عقيدهاكثر محققان و قلعه شناسان، قلعه علیبيكيكی از 55 قلعه و استحكامات بابك بوده است كه در نبرد خود با اعراب و سربازان خلفای عباسی از اين قلعهها استفاده میكردهاست. فاصله قلعه از تبريز 222 كيلومتر و از هادی شهر 82 كيلومتر میباشد. نوع معماری قلعه در مقايسه با ساير قلعههای آذربايجاناز نظر بكارگيری مصالح ساختمانی و سيستم بنای قلعه به اواخر دوره اشكانيان و اوايل دوره ساسانيان مربوط میشود كه در طیقرنها و تا قيام بابك اين قلعه پابرجا بوده است. قلعه علی بيك به نام يكی از خوانين فراری و ياغی منطقه قفقاز و قراباغ، كه در دورهصفويه از ظلم و ستم حكام آن منطقه به آذربايجان پناهنده شده بود معروفيت يافته است و به علت استفاده مداوم او از اين قلعه بهنام «علیبيك قالاسی» معروف شده است. سبك بنا و نوع معماری اين قلعه تا حدودی شبيه قلعه بابك و قلعه آوارسين است ومصالحش سنگ لاشه و ملات ساروج میباشد. البته در قسمتهايی از قلعه از آجر نيز استفاده شده است كه بيانگر آن است، كه دردوره ساسانيان و اوايل تمدن اسلامی نيز عمليات ساختمانی در اين قلعه ادامه داشته است.
اجزای ساختمان قلعه علیبيك مركب از سه اطاق و يك تالار جهت اقامت سربازان و مدافعان بوده كه در طبقه دوم آن اقامتمیكردند و زيرزمين قلعه جهت آخل و اصطبل اسبان اختصاص داشته است.
درب ورودی قلعه كه آثاری از بقايای آن هنوز هم به جا مانده است از يك طاق ضربی با سنگهای تراشيده تشكيل يافته است و دركنار محوطه ساختمان به فاصله كمتری از يكديگر، تعدادی حوضچه ساخته شده بود تا با ذخيره كردن آبهای برف و باران، نيازسربازان خود را تأمين كند.
ساختمان قلعه در داخل بريدگيها و روی صخرههای كوهستانی طوری بنا شده كه دسترسی به آن غير از دو راه كوهستانی، مقدورنيست. اين دو راه يكی از سمت جنوب غربی از مسير رودخانه دستجرد بوده و راه دوم از سمت شمالشرقی از دره انجرلی میباشدو بقيه راهها به پرتگاههای بسيار عميق و تند منتهی میشوند.
اين قلعه تاريخی را شايد به خاطر رنگ ديوارهها و برجهای سفيدش كه با ملات آهكی سفيد در قله كوهی سبزفام ساخته شده است«آغجاقالا» میگويند و در فاصله 50 كيلومتری شمالغربی شهر ورزقان واقع شده است. موقعيت جغرافيايی و مكانی قلعه و نوعمعماری و كاربرد اين قلعه نيز شبيه به ديگر قلعههای تاريخی آذربايجان میباشد.
آغجاقلا بر بالای تپهای تقريباً بلند بنا شده و جبهههای شمالی و شرقی و غربی آن را پرتگاههای كوهستانی مشرف به جنگل احاطهكرده است و جبهه جنوبی كه شايد يكی از دروازههای ورودی قلعه میباشد به صورت پرتگاه نبوده بلكه تپه سرازيری كم شيبی كه براثر گذشت ايام و فرسايش از حالت ديواره بلند به سراشيبی كم شيب تبديل كرده است. آنچه در حال حاضر از آغجه قالا باقی ماندهتعداد 8 برج مدور نيم استوانهای و تعداد 11 قطعه ديواره كلفت و عريض سنگی میباشد. تمام قسمتهای داخلی و شمالی برجها 4متر است. و مصالح ساختمانی بكار رفته در برجها كلاً سنگهای لاشهای تيشهای است و ملات ديواره و برجها از ساروج سفيد رنگیاست كه بيش از همه در تركيبات آن آهك بكار رفته است.
ديوارههای قلعه به عرض 2 متر و ارتفاع 3 تا 4 متر كه قسمتی از آن باقی مانده و بخشی از آنها فرو ريخته و مصالح ساختمانی آن درچندين منطقه اطراف و جوانب قلعه پراكنده شده است.
در سمت جنوبی قلعه، تعداد 5 برج نگهبانی در حال حاضر باقی مانده است و 3 برج بقيه در سه گوشه قلعه ساخته شده است. تماماين برجها و باروهای بسيار محكم و عريض در ساليان اوليه احداث به يكديگر مربوط بودهاند و كاملاً مشخص است كه نگهبانان درروی ديوارها حركت و رفت و آمد داشتند. آنچه از قسمت شمالی قلعه باقی مانده، بقايای درگاه و دروازه ورودی آن بوده كه ازطاقهای ضربی ديوارهها و عرض و طول فاصله آنها و قرينه بودن ديوارههای جانبی درگاه، مشخص میباشد. ورود به قلعه از جبههجنوبی نيز با عبور از پلكانهای مسير بوده كه تمامی آنها ويران شده و مقداری از آثار و مكان پلكانها بجا مانده است.
محوطه قلعه در محدودهای به وسعت 150 متر در 200 متر و به مساحت كلی 3000 متر مربع تخمين زده شده است. ساختمانقلعه در دو قسمت اصلی از هم متمايز و جدا بنا شده است قسمت شرقی قلعه دارای چندين اطاقها به آن تالار راه ارتباطی وجودداشته است.
در احداث بنا از سه نوع مصالح استفاده شده كه هركدام بيانگر دورهای از ايام باستان و چند مرحلهای بودن ساخت قلعه میباشد.اين مصالح سنگ لاشه و ملات ساروج مربوط به دوره اشكانيان، آجرهای خشتی مربوط به دوره ساسانيان و ملات گچ برای دورهاسلام به بعد، میباشد.
در داخل قلعه قبرهايی نيز ديده میشود كه تعدادی از آنها به اميد يافتن آثار عتيقه توسط كاوشگريهای غير مجاز زير و رو شده است،كه در اطراف آنها مقداری استخوان و سفال شكسته ديده میشود.
آغجا قلعه نيز يك قلعه نظامی و دفاعی بوده كه به خاطر جلوگيری از هجوم دشمنان به منطقه ساخته شده است.
قلعه تاريخی جوشين در دهستان ديزمار شرقی از توابع ورزقان قرار دارد و 26 كيلومتری غرب ورزقان و در 6 كيلومتری روستایجوشين بنا شده است. اين قلعه نيز در يك منطقه صعب العبور بنا شده كه يك يا دو نفر به سختی میتوانند از گذرگاه تنگ آن عبوركنند. و بر خلاف ساير قلعهها كاملاً جنبه تدافعی دارد به اين جهت حداقل اطاقهای سرپوشيده را جهت زندگی و اسكان سربازانتهيه ديدهاند. اغلب اطاقها سنگ و ملات گچ و آهك ساخته شدهاند.
جالبترين مسئله در اين قلعه استفاده همه جانبه از بدنه كوه و پرتگاههای آن جهت برج و باروهای قلعه میباشد كه باعث تسلط كاملنگهبانان قلعه به تمام جوانب منطقه و گذرگاههای عبور و مرور شده است.
در اين قلعه نيز چون ساير قلعههای منطقه حوضچههايی جهت جمع آوری آب باران تعبيه شده است كه تعدادشان به هفت عددمیرسد.
در كند و كاوهای به عمل آمده در قلعه، سفالهايی پيدا شده كه به هزاره اول قبل از اسلام و قرون اوليه اسلام تعلق دارند و با ايناستدلال زمان ساخت قلعه به دوره اشكانيان باز میگردد.
اين قلعه در روستای سقندل (در 28 كيلومتری غرب شهرستان اهر) واقع شده است. مهمترين سنگ نبشته و بقايای قلعه اورارتويی درآن واقع است. از قلعه فقط آثاری از برج و بارو و حصاری كه شايد متعلق به يك قلعه همزمان اورارتويیها بوده باقی مانده است. در اينقلعه مقدار زيادی ظروف سفالين با روكش قرمز رنگ به دست آمده است كه متعلق به قرن هشتم قبل از ميلاد میباشد و بر اساسمحتوی كتيبه سقندل اين قلعه بدستور «ساردور دوم» در جوار قلعه قديمی ساخته شده است و تشكيلات آن عبارت است از: يكقلعة مركزی كه در مرتفعترين سطح بنا شده و هنوز آثاری از راه وصول به آن نمايان است،در سمت شمال در كنار حصاری كه به دور قلعه كشيده شده تاسيساتی وسيع وجود داشته است. قلعه مذكور در سكين دل (سقندل) از جمله بزرگترين استحكامات اوراراتويی درايران بشمار میرفت، رشته ديوارهای قلعه، بسيار ضخيم و محكم و منظم ساخته شده است.
در طول ديوارها پيشامدگیهای معمول بناهای اورارتوئی و در گوشههای ديوارها برجستگيهای مضاعف «برج نما» ديده میشود.
در بين مردم محل اين قلعه به ارمنی نشين مشهور بوده است كه مردمان آن به كارهای آهنگری مشغول بودهاند و با توجه به مهارتاورارتويي ها و ارامنه در صنعت فلزكاری به نظر میرسد كه اين صحت داشته باشد.
قلعة پشتو قلعه تاريخی و نظامی مهمی است كه بر روی يكی از كوههای بلند هشته سرياهشتاد سر بخش هوراند از توابع اهر بنا شدهاست. نام اين قلعه از روستای پشتاب گرفته شده و در زبان محاورهای مردم و محل به پشتو يا پيشدو تبديل شده است.
اين قلعه در ارتفاعات كوه، طوری بنا شده كه چون سكوی ديدبانی بر تمام اطراف خود مسلط است. برای رسيدن به قلعه بايد ازجنگل پشتاب گذشته و از سربالايی تندی بالا رفت. قلعه بصورت شمالی جنوبی بناشده و راه ورود به قلعه تنها از راه باريك بسيارخطرناكی است كه در اين راه تعدادی پلكان از جنس صخرههای كوهستان كنده شده است و قلعه بر روی تخته سنگ بسيار مرتفع وبزرگی ساخته شده است كه ابهت و زيبايی منحصر بفردی دارد.
سه طرف قلعه پرتگاههای عميقی قرار دارد و بالا رفتن از ديوارهای آن غيرممكن است. برای صعود به بالای تخته سنگ و محلبنای قلعه بايد از ديواره سمت شمالی و از راه بز رو عبور كرد و با عبور از روی سنگها، پلههای بسيار زيبايی ديده میشود كه بامهارت تمام روی يال باريك و تيغه مانند قلعه و از جنس همان سنگهای كوهستان كنده شدهاند كه راه ورودی قلعه محسوبمیشوند. بعد از گذر از اين پلهها به ديواره سنگی باريكی میرسيم كه ده متر طول دارد. گذر از اين ديواره نياز به دقت فراوان دارد وپس از آن محوطه قلعه ديده میشود كه دارای خرابههای باقيمانده، اطاقكهايی نسبتاً بزرگ كه در روی سنگ كنده شده و هر يككاربردی خاص از قبيل زندان، اصطبل و انبار دارند.
در بالاترين نقطه قطعه زمين مسطحی است كه احتمالاً عمارت و ساختمانهای اصلی قلعه در اين محوطه بنا شده بوده و فقطتعدادی از سنگهای تراشيده در اشكال يكسان از آنها باقی مانده است.
قدمت قلعه پشتو بنابه عقيده بعضی از مورخان به دوره قبل از اسلام يعنی دوره اشكانيان و ساسانيان میرسد و در دوره اسلامی وتسلط خلفای عباسی از جمله قلعههای مورد استفاده توسط بابك بوده است.
كاروانسراهای شاه عباسی گويجه بئل
گردنه گويجه بئل در 93 كيلومتری تبريز و 22 كيلومتری اهر قرار دارد. در اين ناحيه دو كاروانسرای قديمی وجود دارد كه مورداستفاده كاروانيان در زمستانها قرار میگرفته است. از تبريز به اهر، ابتدا به كاروانسرای عليای گردنه بر میخوريم كه در محلی بفاصله3 كيلومتر از ابتدای گردنه ساخته شده است، محل بنای كاروانسرا، دامنه كوه و جايی است كه كمتر در معرض كولاك برف و طوفانهاقرار میگيرد ابعاد بنا 21*30 متر میباشد و سقف تمام حجرات ضربی آجری و در نوع مدور در پنج رديف تعبيه شده است.
درب ورودی در انتهای غربی ضلع جنوبی آن تعبيه شده كه از آن وارد دهليز مربع شكل بزرگ به ابعاد 85/2*85/2 متر میگردد ودر جانب شرقی و شمالی آن حجراتی ساخته شده است. تمام اين كاروانسرا سرپوشيده است و حياط ندارد. مصالح ساختمانیمورد استفاده در اين بنا عبارت است از: سنگ تراشيده در بدنه خارجی همچنين پايهو پی تمام ديوارها از سنگ لاشه و تراشيدهساخته شده است. بدنه داخلی ديوارهای بنا و ضربی گنبدها با آجر ساخته شده و ملات گچ و آهك در تمام ساختمان بكار رفتهاست.
كاروانسرای دوم (سفلی) به فاصله 7 كيلومتر از كاروانسرای عليا واقع شده و محل آن در محوطهای مسطح مشرف به رودخانهمیباشد. اين كاروانسرا محوطه بزرگتر و گستردهتری را در بر گرفته و از دو قسمت تشكيل شده است
1- حياط كاروانسرا با ديوارهای سنگی به قطر 2 متر (بقايای كمی از آن باقی مانده است)، يك حلقه چاه، چندين آب انبار و زيرزمين
2- قسمت مسقف كه متشكل از حجرات متعددی است. تعداد اين حجرهها 7 واحد است كه با طاق ضربی در قسمت جنوبیكاروانسرا تركيب يافته است. ابعاد حجرات تقريباً 5/4*5/4*12 متر است.
در گوشه شمال غربی حياط كاروانسرا دو آب انبار مجاور هم و يك حلقه چاه تعبيه شده كه آثاری از آنها باقيست درب ورودیكاروانسرا (قسمت مسقف) در حدود 14*37 متر است ولی با ضميمه حياط مربعی با اضلال 37 متر بدست میآيد مصالحساختمانی اين كاروانسرا نيز مانند كاروانسرای عليای گردنه بوده و نوع بنا و مصالح ساختمانی آن و سبك معماری نشان میدهد كههر دو بنا همزمان ساخته شده است.
قوبول درهسی در يك كيلومتری غرب روستای چناب از توابع هوراند. در دو كيلومتری جاده اهر كليبر در پشت كوه سنگی مرتفعواقع شده و در مقابل آن كوه هشت سر كه به روايتی مسكن اصلی بابك خرمدين بوده قرار دارد.
تپه تاريخی اژدهاداشی در اين دره قرار دارد. علاوه بر آن در سمت جنوب و شرق روستای آبكندی، عمودی از فرسايش رودخانهبوجود آمده كه در حدود 2 كيلومتر طول و بيش از 150 متر ارتفاع دارد. بر بدنه و بالای آن غارهايی موجود است كه به گفته اهالی هركدام از اين غارها بيش از 2 هزار نفرگنجايش دارد. همچنين در سمت شرقی روستا در پشت آب كند نامبرده، زيارتگاهی بنام «جالتالان» وجود دارد.
بر روی تپههای قوبول درهسی حفاری و تخريبهای ناهنجاری صورت گرفته و تعداد قابل توجهی مجسمههای سنگی بيرون ريختهاست. مجموعه اين مجسمهها كه از صد عدد بيشتر است. اكثراً صورت مردان جنگی دارند كه دست بر سينه ايستادهاند ولی درمحلی پيدا شدهاند كه در سينه كوه غارهای وسيعی وجود دارد. همچنين در قوبول درهسی ميدانی بنام هوشنگ شاه (لشكرگاه) ومعبدی بنام جال تالان كه میتواند بازماندهای از يك آتشكده باشد وجود دارد.
علاوه بر مجسمههای سنگی مردان جنگی، مجسمههای ديگری به شكل گاو يا افراد غير نظامی از اين منطقه كشف میگردد كهنمیتوان هويت دقيق محل را تعيين نمود. از طرف ديگر در اين ناحيه مقابری وجود دارد كه سفالهايی از درون آنها به دست آمده ومنسوب به هزاره اول و دوّم قبل از ميلاد میباشد.
در سمت غربی محل مجسمهها، قبری قديمی حفاری شده كه كاملاً آسيب ديده و خراب شده است، امتداد گورشمالی جنوبی بودهو جز مقداری استخوان آدمی و چند قطعه سنگ چيزی بر جای نمانده است. در مشرق محل حفاری شده مقاديری سنگهای لاشهساختمانی به صورت پراكنده ديده میشود احتمالاً باقيمانده بنايی چون معبد، قلعه يا كارگاه مجسمه سازی باشد.
در دشت لشكرگاه هوراند تپه بسيار كوچك به شعاع تقريبی 15 و ارتفاع 5/1 متر وجود دارد. در اصطلاح محلی به اين تپهاژدهاداشی (سنگ اژدها) میگويند و معروفيت تپه به اين نام از آنجا ناشی شده است كه دو آن سنگی نيم تراشيده به صورت سنگافراشتها بوده كه شكل اژدها داشته است.
از اين تپه آثار مختلف از جمله قطعات شكسته سفال و سنگ چخماق مربوط به قرون اوليه هزاره اول قبل از ميلاد يك قطعه گلآجری قالبی 24 پر پيدا شده كه 8 پر آن باقی مانده است. ضخامت اين قطعه 5/8 سانتيمتر و شعاع آن 132 سانتيمتر میباشد. اينقطعه به موزه آذربايجان انتقال يافته است.
اين تپه در روستای شكرلو و در 30 كيلومتری شمال شرقی هوراند و در كنار شرقی رودخانه «جينسو» واقع شده است قدمت اين تپهبه دوره اشكانيان و قرون اوليه اسلام منسوب است و با شماره 624 به ثبت رسيده است.
اين تپه در كناره شرقی رود «جينسو» و روستای شكرلو واقع شده است و مربوط به دوره اشكانی و اوايل اسلام است و با شماره627 به ثبت رسيده است.
سنگ نبشته ميخی اورارتی سقندل (ورزقان)
سقندل در 38 كيلومتری غرب شهرستان اهر در مسير جاده اهر و ورزقان واقع شده است.
بزرگان دهكده سينه به سينه نقل میكنند كه در بالای كوه زاغی قلعه ارمنی نشين وجود داشته كه كارهای آهنگری زارعيندهكدههای اطراف را انجام میدادند. اهالی دهكده سقندل محل سنگ نبشته و نواحی دور بر آن مكانی مخوف و مسكن اجنه واشباح میپندارند و از تردد در آن مكان به هنگام شب احتراز میجويند.
در صورتی كه مردم «قرخ قزلار» محل سنگ نبشته «نشتبان يا نشت اوغلی» را مكانی مقدس میدانند و به آن احترام میگذارند.
در دامنه شمالی سنگ نبشته و چندين قسمت آثاری از مزيت و سكونت ديده میشود. در دو محل از رويه مسطح كوه «زاغی=اوقيه»كه زير كشت رفته است مقدار زيادی سفالينههای بدون لعاب مربوط به هزاره اول قبل از ميلاد پراكنده است. كتيبه مزبور در كمركشكوه «زاغی» بر سينه سنگ يكپارچه و مرتفعی منقور است. و كوه «زاغی» با قيافه صخرهای در ميان كوه و دشت هامونهای اوزومدلو بخش ورزقان مشخصتر است. كوه «زاغی» محدود است از شرق به «سقندل» و از جنوب به ترتيب مصراب ومهمترلو،لله لی و ازغرب به ورزقان و از شمال به صومادل (صومعه دل) محدود شده است.
در پای كوه زاغی باريكه آبی جاريست كه در حدود 35 متر پائينتر از محل سنگ نبشته قرار دارد. مابين رودخانه و سنگ نبشته قراردارد. مابين رودخانه و سنگ نبشته مزارعی وجود دارد كه در آنها سفالهای مختلفی پيدا میشود از قبيل سفالهای ظريف ساسانی ازگل نرم آجری روشن بالعاب مهرخورده رسی كرم رنگ سفال خشن ماسهدار قرمز بالعاب مهرخورده سفالهای لعابدار با رنگ سبز -قهوهای - كشك لبويی - سبز سير - سفالهای لبه به خارج برگشته آجری و خشن میباشند.
بر روی تپه ماهورهای جنوب كوه «زاغی» بر روی تلی مسطح مجموعه گورهايی ديده میشود اين گورستان محوطه ايست به قطر 9متر كه در پيرامون آن ظاهراً 22 قطعه سنگ به طولهای متوسط يك تا يك و نيم متر چيده شده است. در حد فاصل مقابر مدور ومزرعه پای كوه و قله كوه «زاغی» آثاری از برج بارو و حصاری كه شايد متعلق به يك قاعه همزمان اوراتیها و جزو قلاع مفتوحه ومذكوره در سنگ نبشتهها بوده ديده میشود. علاوه بر سفالهای مذكور در بالا قطعات شكسته و گاهی سالم از حوضچه هايی كه آبمشروب قلعه نشينان و ساكنين آبادی پای كوه را تأمين میكرده بدست آمده است. كتيبه بر روی سنگی به شكل هرم ناقص كنده شدهو ابعاد آن به ترتيب زير است: محيط قاعده در حدود 6/4 متر، ارتفاع آن در رويهای كه كتيبه منقوراست 25/2 متر كه از بالا به پائينچنين تقسيم شده است: بخش بالای كتيبه با سنگ 50 سانتیمتر خود كتيبه 55 سانتیمتر و قسمت پايين كتيبه 2/1 متر عرض سنگ5/1 متر میباشد. در رويه جنوبی سنگ مستطيلی به طول 116 سانتی متر و عرض 55 سانتی متر صاف و صيقلی نموده و فرمان«سردوری پسرارگيشتی» پادشاه اورارتی را در ده سطر با خط ميخی و زبان اورارتی نقش شده است.
در مسير اهر به مشگين شهر به فاصله 20 كيلومتر از اهر تپهای بلند مشرف به رودخانه قرار دارد. به قلوه سنگهای بزرگ آتشفشانی رابطور طبيعی و پراكنده و نامرتب كه معلول عوامل فرسايش است قرار دارند كه راههای مخفی طبيعی و مصنوعی دارد كه به درد ديدهبانی و اعلام خطر با وسايل موجود آن زمان به قلاع مجاور میخورد. چون از سمت شرقی مشرف بر قلعه نودز (نودوز) و از شمال بهدو تپه مجاور هم كه در حوالی جاده اهر به كليبر موسوم به «دام داش» واقع شده است.
پناهگاهی كه مستقيماً قلهای را كه قلعه قراجانلو بر رأس آن قرار دارد زير نظر دارد و اين پناهگاه در فاصله ده كيلومتری اهر (به فاصلهاندكی از جاده اهر كليبر) قرار دارد و در عرف محل به «دام داش» معروف است كه عبارت است كه از دو تپه كم ارتفاع مجاور هم ولیمشرف بر جلگه يا فلات اهر میباشدو تمام جوانب اين قلاه پناهگاههای متعدد كه ناظر بر جهتهای مختلف هستند تعبيه شدهاند.
بر روی قله غربی «دام داش» چندين پناهگاه ديدهبانی و دو محل خبر رسانی وجود دارد كه عمق آنها 54 و ابعاد دهنه آن 48*28سانتی متر میباشد كه با شعله آتش در شب و به وسيله دود در روز به قلعه قراجاللو و ديگر قلعهها كه میتوانستند اين نقطه را ببينندخبررسانی میكردهاند و احتمال دارد كه به ديگر قلل اطراف مانند «سامبوران» و نظاير آن پايگاه يا پناهگاه خبررسانی داشتهاند كهدر حداقل زمان به تمام قلعههای آذربايجان خبر دادهاند.