مغ
پیش از یكتاپرستی ایرانیان ، آیین مهرپرستی (میتراییسم) درایران شكل گرفته و طبیعی است كه هراندیشه و مكتبی ، گسترش دهندگانی را نیز لازم داشته است . مغان از نگرش آیین مهر پاسداری كرده و آن را گسترش می داده اند كه پس از یكتاپرستی ایرانیان از سوی اشوزرتشت به آرامی به دین یكتایی آمده اند.
مغ ، مغان
آن گاه که آیین زرتشت بر نواحی غرب و جنوب ایران چیره شد، مغان پیشوایان دیانت جدید شدند. در کتاب اوستا نام طبقه روحانی را به همان عنوان قدیمی که داشته اند یعنی آترَوَنان می بینیم. اما در زمان اشکانیان و ساسانیان آنها را مغ خوانده اند. این فرهنگ همچنین موبد را روحانی زرتشتی و موبد موبدان را رئیس موبدان و دارای بزرگترین درجه موبدی و روحانیت در دین زرتشتی خوانده است. موبدان یابه گفته ی امروزی زرتشتیان دستوران ، پیشوایان زرتشتی اند که فرزندان خاندان آنها این سمت را عهده دار می گردند. مغان را از دیر باز پیشوایان زرتشتی دانسته اند . اینان آیین های مقدس را برگزار می کردند و در علم دین و احکام قضایی و نیز مطلق علم و دانش تبحر می یافته اند ... مغان بسان جریانی اجتماعی – تاریخی و نه افرادی و خاندان هایی منفرد در درازای تاریخ حامل فرهنگ و بسا که موجد آیین ها و رسوم های فرهنگی و شیوه های آیینی بوده اند. گرچه شاید اغراق باشد اگر ادعا باشد که همه ی آثار بازمانده به پهلوی کتابی از موبدان است، اما به یقین باید پذیرفت که ... اینان با نوشتن و سپس رونویسی کردن کهنه کتاب ها و آن گاه انتقال آنها به هندوستان برای بازماندن و بازخوانی و زنده گشتن این یادگارهای اعصار و قرون ، راهی گشوده اند.
دین دستوران کسانی هستند که کارهای دینی و آیینی را برگزار می کنند. دین دستوران را در اوستا آترَوَن گویند که برابر پارسی آن نگهبان آتش است.
تا پانزده سده ی پیش از این ، آترَوَنان به دسته های متفاوتی بخش می شدند:
موبدان ، هیربُدان ، دَستوران ، اندرزبدان ، زرتشت روتِمَ ، موبدان یَزِش گر.
امروزهزرتشتیان در سازمان دینی خود تنها با دو موبد برای آیین های دینی دارند : زوت و راسپی ، زوت موبد اصلی در یَزِش خوانی است و راسپی دست یار او است.
در ادامه نوشتاری ارزشمند از فرید شولیزاده پیشکش می شود که در ماهنامه ی فروهر نبز به چاپ رسیده است.
«ارائه شده در ماهنامهی فروهر»
گردآوری و نگارش: فرید شولیزاده
متاسفانه در مطالعه سیر تاریخی فرهنگ درایران دیده میشود که برخی از ایران شناسان در پژوهشهای خود آماج ویژه ای رادنبال می کنند. متد آنها بی ارزش جلوه دادن فرهنگ این سرزمین اهورایی وبانیان آن در درازی تاریخ است . متاسفانه بیشتر این مغرضان سعی در ایندارند که نشان دهند ، همه چیز در جهان برخاسته از ادیان و اندیشه های سامیاست و همه فرهنگهای جهان در برابر اندیشه ها و تفکرات و دیانت های سامیهیچ و پوچ است و این ایدولوژی های توراتی می باشند که پیشاهنگ و تئورسینفرهنگ بشری هستند.
این گروه افراد با دگرگون ساختن و گاهمصادره تاریخ و مفاهیم و کتابهای دینی و کهن ملل اصالت مند هدف خویش را پیشمیبرند این هنجار پیرامون هویت ما ایرانیان بواقع زرتشتیان(مزدیسنا) پیروان معلم بزرگ اخلاقیات بشری و مروج اندیشه پاک راستی، اشو زرتشتاسپنتمان با شدت بیشتری پی گیری شده.
در زمینه گاتها شناسی و فلسفه اوستا و منشفکری مشاهیر ایران این دگرگون ساختن به نهایت خود می رسد مایه تاسف است کهبسیاری از همین دست نوشتارها مبنای داوری مراکز پژوهشی و حتی مراجعدانشگاهی خود ایران قرار می گیرد!!
به کرات دیده شده که این مروجان فرننگ، درننگ نامه هایشان به دو راه رفته اند، اپتدا آنکه با ذکر سخنان ناروا نسبتبه وخشور ایران و تحریف در ترجمه گاتها بنیاد اندیشه های انسان ساز مزدیسنیرا زیر سوال برده اند(راهی که بیشتر ایران پژوهان و اوستا شناسان یهودی دراروپا چون دارمستتر و… پیموده و می پیمایند) و یا آنکه رند صفتانه خود راهم داستان با اندیشه های اشو زرتشت معرفی کرده و سپس در راه مخشوش کردنمکتب مزدیسنی و خرد کردن جامعه زرتشتی از گذشته تا امروز قلم فرسائی کردهاند…
پیکان روحیه منفی گرا و مخرب این دسته ازبظاهر ایران شناسان بیشتر متوجه جامعه مغان(موبدان) بوده است ، ای فرزندانایران آگاه باشید که واژه موبد تغییر شکل یافته واژههایاوستایی«مگوپئیتی» و«مگوبد» از ریشه مغ (مگ) است ، ایشان مردمانی دانشمندبودند که در درازای تاریخ چونان معماران یک امارت بزرگ بنام فرهنگ مزدیسنی وایرانی، مو به مو طبق دستورات معمار و بانی بزرگ این کاخ یعنی وخشور ایرانآجرهای خرد را بر هم چیده اند ولی این بارگاه بلند اندیشه بر خانه گمراهیاقوام بی هنر سایه انداخته و می اندازد و اسباب حسادت آنها را فراهم ساختهاز این روست که تیشه نادانی برداشته بر پی این بنا می زنند.
دیده می شود که برخی از این بظاهر محققانهمه کاسه کوزها و گرفتاریهای تاریخ ایران از سقوط شاهان نالایق گرفته تاظهور آنارشیسم های اجتماعی چون مزدک و تازش ویران گر اعراب وحشی و… را برگردن مغان می اندازند، مایه مزاح است که می بینیم بر این اندیشه های سبکمغزانه خود پافشاری هم می کنند.
یاران هرگز نباید این سخن را فراموش کنیمکه ایران بزرگ در درازای تاریخ سرزمینی بوده با اقتصاد کشاورزی ، به زبانساده تر قسمت بزرگی از جامعه ایران را کشاورزان تشکیل می دادند و قسمتکمتری از این جامعه به امور نظامی و صنعتگری مشغول بودند و بلطبع افرادی بهدنبال تحقیق و گسترش دانش میرفتند که در پژوهش و تعمق دینی دستی داشتند وزندگانی خویش را به کتابت علوم و گسترش کتابخانه ها بواقع دانش می گزراندندکه سر آمد آنان موبدان بودند.
نام موبدان(مغان) با سیر تاریخی اندیشه درتاریخ این سرزمین کهن پیوندی نا گسستنی خورده، در سیر هزاران ساله تاریخپرشکوه این سرزمین بزرگ همواره آتشکده ها و چاشته ها جایگاهی بوده برایتحقیق ژرف در علوم و تدوین فنون و گسترش دانش بواقع مرکزی که مرجع دانستههای روزگار خود بوده است از پزشکی گرفته تا نجوم و علوم فلسفی و الهی واجتماعی و … بواقع دانشکده ای کوچک. در گذشته موبدان در چند دسته کلییزشنگران(موبدان اوستا خوان) ، دستوران(پاسخگویان دانش دین و مشاورانپادشاهان)،هیربدان (آموزگاران دینی) ،اندرزبدها(سخنرانان دینی و نویسندگاناندرزنامه ها) و . . . جای میگرفتند.
گاتها همواره با دیدی سراسر احترام بدانان می نگرد:
ای مزدا و شما ای پرتوهای مزدا،
آئین (انجمن بزرگ مغان) را بپذیرید.
ای اهورا بسوی ما بیا
تا ما بتوانیم به شما خدمت کنیم.
گاتها (هات 29 بند11)
از گاتها بر می آید که اشو زرتشت انجمنیرا که از یاران نزدیک خود بنیاد گذاشت (مگ) یا مغ خواند ، چنان پیداست اینیاران همان کسانی بودند که وخشور ایران آنان راآزادهمی نامد ، زیرا آنان بودند که پیام زرتشت را چنان که شاید و باید بود نیک دریافتند.
این همان انجمن مغان است که برای نیکنامی آن ، شاه گشتاسب تلاش می کرده
(هات46بند14)
خود اشو زرتشت در گاتها مغ را چنین تعریف می کند:
چه کسی دوست زرتشت اسپنتمان است، ای مزدا
چه کسی با راستی در مشورت است؟
چه کسی با درست اندیشی افزاینده همراه است؟
کدام راست کار از راه منش نیک
خود را از آن انجمن مغان می داند؟
گاتها (هات 51 بند 11)
و در جای دیگر آن وخشور می فرماید:
از نیروی انجمن مغان و سرودهای منش نیک بود
که گشتاسب به دانش درونی رسید.
گاتها(هات51 بند 16)
و باز در جائی دیگر:
پاداشی که زرتشت به مغان و دین باوران از پیش نوید داه است
گروثمان یا خانه سرود و ستایش پروردگار است
منزلگاهی که جایگاه هستی بخش بزرگ دانا بوده است.
این پاداش را که چون بخشش الهی است
و تنها در پرتو اندیشه ی پاک و راستی
به دست توان آورد به شما نوید می دهم.
گاتها ( هات 51 بند15)
در هات 53 بند 7 نیز به این نکته پرداختهمیشود، پیداست که اشو زرتشت با ایجاد انجمن مغان(انجمن موبدان)به دنبالایجاد یک زندگی نمونه به همراه راستکاری و خوشبختی برای پیروان خود بودهاست. آن پاکمرد در نظر داشت با ایجاد این هسته، پیشرو آبادانی جهان گردد.
خود اشو زرتشت در نهایت آزادگی هیچگاهپیروی از اندیشه مزدیسنی را به کسی تحمیل نکرد و به فلسفه اختیار بشری بادیده احترام کامل نگریست چونان که در هات 30 بند 2 می فرماید: بهترینسخنان را به گوش هوش بشنوید با اندیشه روشن در آن بنگرید سپس هر مرد و زناز شما به اختیار خویش از این دو راه راستی و دروغ یکی را برای خویشبرگزینید…
و یا در جائی دیگر آن وخشور روحیه فروتنی و آزادگی اندیشه مزدیسنی را مقابل دیدگانمان قرار میدهد : ایخداوندگار خرد هنگامی که در روز نخست برای ما جسم و جان آفریدی و از منشخویش نیروی اندیشیدن و خرد بما بخشیدی خواستی که هر کس به اختیار خویش وبا کمال آزادی راه خویش را برگزیند (هات 31 بند 11)
اشو زرتشت هزاران سال پیش با صراحتی تمامفرمود انسان آزاد به جهان آمده و چون دارای نیروی اندیشیدن و خرد است بایددر کمال آزادی خود راه زندگی خویش را برگزیند زیرا هر فرد تنها مسئولاعمال خویش در مقابل پروردگار است.
در کیش زرتشتی پذیرش گفتار و کلام مانترهباید از روی میل و دلخواه باشد نه از روی اجبار و اکراه ، آزادی اندیشهاصلی است ورجاوند که مردم جهان برای برخورداری از آن تلاش و کوشش بسیار میکنند. اشو زرتشت هزاران سال پیش فرمود: بنده و برده دیگران نباشید،مناعت طبع و بزرگ منشی داشته باشید و با تمام وجود به آزادی دیگران احترام بگزارید.
اگر در طول تاریخ می بینیم که افرادی چون ارداویراف ره ایدولوژی های سامی را میروند و
به اندیشه های مینوی مزدیسنی ، صورتیمادی چونان دیانت های سامی میدند و بُعد مینوی زندگی انسان را بصورت زندگیدر گیتی تصویر می کنند و بهشت و دوزخ کیش زرتشتی را چونان فردوس و جهنمسامیان، چهره ای مادی می دهند نتیجه نمی شود که زرتشتیان و همه موبدان درتاریخ چون او می اندیشیدند، گو اینکه تاریخ گواه است که هیچ یک از موبدانگرانقدر در طول تاریخ دنباله رو داستان پردازی های ارداویراف نشدند.
اشو زرتشت از همان اپتدای تشکیل دین خوددر کتاب آسمانی گاتها از دو بخش حقیقت و طریقت بصورتی روشن و محکم سخن بهمیان اورده است و چارچوب باورهای لازم برای زندگی سراسر نیکی و شایسته راتعریف کرد. پس از وی در درازای تاریخ، موبدان بزرگ هیچ گاه سخنان خود را بهجامعه خود تحمیل نکردند چونان که آن وخشور که خود معلم سایر یارانش بوداما انجمن مغان را تاسیس کرد و خود در آن دایره انجن مغان بصورت جمعی بهرای زنی و تصمیم گیری پیرامون امور دینی پرداخت و همواره شرافت انسانی وشرط اختیار انسانها را سر لوحه کار خود قرار داد و تصمیم جمعی را بر تصمیمفردی مقدم دانست(منشی که در میان ادیان سامی جایگاهی ندارد) چونان که خودتابع گمانه زنی های انجمن مغان بود انجمنی که در بر گیرنده خود آن وخشور واندیشمندانی چون جاماسپ حکیم،فرشوشتر دانا و… بود.
این منش دموکراتیک بوسیله موبدان بزرگهمواره در طول تاریخ حفظ شد و چاشته های بزرگ اصل را بر همگرائی و هماندیشی و بواقع همازوری قرار داده بودند(کتاب شایست و ناشایست گواه این سخناست)
موبدان در طول تاریخ هرگز از خود سن و پاپ مقدس نساختند و دست و پا بوس نداشتند و مرجع تقلید نشدند، موبدان در طول تاریخ با درک دستورات اهورائی گاتها سنن و آداب بسیار شایسته را بنیاد نهاده و پاسداری کرده اند تا بهدینان بتوانند، عملا” پیام اشو زرتشت را بزبانی ساده و مردمی درک و وارد زندگی خود کنند، رسوم و آئین های زیبا و ارزشمند پنجه و جشنهای نوروز و گهنبار و خیرات،سنت وقف، تشویق مردم به بنیاد نهادن موسسات عام المنفعه و… و انجام و پاسداری درست و اصولی از سنتها و جلو گیری از ورود فرهنگهای نادرست انیران نمونه بارز آن است.
موبدان با اختراع خط دین دبیره که هنوز هم کامل ترین خط جهان است(حتی آواز خواندن پرندگان را میتوان بدان نوشت) و نوشتن کتاب های مقدس دینی و فرهنگی با این خط گویا و پویا توانستند گاتها و اوستا را بهمان تلفظ دقیق باستانی و آهنگین خود نگهداری و پاسداری کنند. ): موبدان تمام عمر خود را در کنار کار و کوشش برای کسب روزی ، به فراگیری دین و دانش مینوی میگزراندند. بخش بزرگی از اوستا را حفظ میکردند و با خط زیبا مینوشتند و با صوتی خوش سروده و به مفاهیم آن عمل میکردند. بطوریه که به جرات میتوان گفت که اگر باورها و از جان گذشتگی های ایشان در طول تاریخ نمیبود امروز هیچ اثری از اوستا که مهمترین بخش زبان و فرهنگ ایران میباشد در دست نبود و هیچ کس حتی به یاد زبان و فرهنگ تاریخ اشو زرتشت و ایران نیز نمیتوانست باشد. موبدان کوشش میکردند که همواره آتشکده را ساده و پاک نگاه داشته محیطی روحانی ایجاد نمایند. بطوریکه هرگز در طول تاریخ دوره ای یافت نمیشود که آتشکده ها با زرق و برق آینه کاری و مجمر آتش زر اندود و دربهای طلا و زیور کاری ساخته شده باشد.
لباس موبدان همیشه از پارچه ساده سفید که نماد وهومن(اندیشه نیک) است تهیه میشده تا کوچکترین پلیدی و ناپاکی را نشان دهد و سادگی و اشوئی را به نمایش بگزارد و گسترش دهند و…
آرزومند آن هستم که زین پس با دیدی خردمندانه تر به گذشته پر شکوه فرهنگ سرزمینمان بنگریم و هیچگاه این نکته را از یاد نبریم که هر علتی معلولی داشته و هر اندیشه ای آفریننده ای پس شایسته است که قدردان بانیان این فرهنگ نیز باشیم.
یاری نامه:
: 1پیام زرتشت ، دکتر علی اکبر جعفری
: 2جهان بینی اشو زرتشت ،موبد دکتر اردشیر خورشیدیان
: 3گاتها ، ترجمه استاد ابراهیم پورداوود
: 4گاتها ، ترجمه موبد فیروز آذرگشسب
: 5ستوت یسن ، دکتر علی اکبر جعفری
: 6شایست و ناشایست ، ترجمه و آوانویسی خانوم کتایون مزداپور
: 7زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت (فروغ مزدیسنی) ، ارباب کیخسرو شاهرخ