تاريخچه‌ سراب‌

شهرستان‌ سراب‌ از قدمت‌ چند هزار ساله‌ برخوردار است‌. آثار بدست‌ آمده‌ از دوره اورارتوها (معاصر مادها) به‌ خط‌ ميخی درسراب‌، نشانگر قدمت‌ تاريخی آن‌ شهر میباشد. در حومه سراب‌ دو سنگ‌ نبشته ميخی اورارتويی در روستای نشت‌ اوغلی و ديزج‌ ورازليق‌ وجود دارد كه‌ حكايت‌ و نشانی از فتح‌ نامه شاهان‌ اورارتی در اين‌ منطقه‌ است‌.

در زمان‌ شاه‌ عباس‌ صفوی، قشون‌ عثمانی در سراب‌ از ايرانيان‌ شكست‌ خوردند. در سال‌ 1205 هجری، آقامحمدخان‌ قاجار باصادق‌ خان‌ شقاقی جنگيده‌ و بعد از غلبه‌ بر او سراب‌ را غارت‌ كرده‌ و به‌ آتش‌ كشيد. صادق‌خان‌ در جنگ‌ با فتحعليشاه‌ شكست‌خورده‌ به‌ سراب‌ عقب‌نشينی كرد و بعد از اينكه‌ جواهرات‌ آقا محمد خان‌ را پس‌ داد از طرف‌ فتحعليشاه‌ بخشوده‌ شده‌ و به‌ حكومت‌سراب‌ منصوب‌ شد.

مورخين‌ سراب‌ را به‌ نام‌ سراو و سراه‌ ذكر كرده‌اند كه‌ چون‌ در كنار «سراو رود» بنا شده‌، نام‌ آن‌ را سراو يا سراب‌ گذاشته‌اند. حمداللّه‌مستوفی قزوينی در كتاب‌ نزهه القلوب‌ مینويسد: «سراو شهری است‌ وسط‌ از اقليم‌ چهارم‌ از شرق‌ كوه‌ سبلان‌ برخيزد و در بحيره چيچست‌ (درياچه اورميه‌) رود. حاصلش‌ غله‌ و ديگر حبوبات‌ بيشتر است‌ و انگور و ميوه‌ كمتر دارد. مردمش‌ سفيد چهره‌ و سنی مذهبند».

در كتاب‌ حبيب‌ السير چنين‌ آمده‌ است‌: «بعد از اسلام‌ به‌ وقايع‌ عديده‌ای در سراب‌ بر میخوريم‌ مانند ملاقات‌ بابك‌ خرمدين‌ با«شبلیبن‌ مثنی ازدی» در سراب‌، جنگ‌ امير وهسوان‌ با غزان‌ در كنار شهر سراب‌ در قرن‌ پنجم‌ هجری.»

در حملات‌ چنگيزخان‌، سراب‌ نيز سهم‌ كافی از تركتازی آنها ديده‌ و قتل‌ و غارت‌ شده‌ است‌. از وقاع‌ عمده ديگر تشكيل‌ قوريلتای(شورای مغولان‌) به‌ امر ارغون‌ خان‌ به‌ سال‌ 683 هـ .ق‌ در حوالی گردنه‌ صايين‌ مابين‌ سراب‌ و اردبيل‌ است‌. در همين‌ سال‌ (683

هـ ق‌)سلطان‌ احمد تكودار (كه‌ اسلام‌ آورده‌ بود) از دست‌ ارغون‌ خان‌ و سرداران‌ مغول‌ به‌ سراب‌ و به‌ اردوی مادر پناه‌ برد ولی تنها آمدنش‌باعث‌ شد سران‌ لشكر جرأتی پيدا كرده‌ و او را اسير ساخته‌ و تحويل‌ ارغون‌ خان‌ دادند و به‌ امر ارغون‌ كشته‌ شد.

در زمان‌ چوپانيان‌ حكومت‌ سراب‌ با جانی بيگ‌خان‌ «از اولاد جوجیخان‌» بوده‌ به‌ سال‌ 758 هـ ق‌ شاه‌ اسماعيل‌ اول‌ صفوی(907-930 هـ . ق‌) در روز دوشنبه‌ 19 رجب‌ سال‌ 930 هـ ق‌ در سراب‌ به‌ يك‌ مرض‌ ناگهانی و لاعلاج‌ درگذشت‌. بعضی را عقيده‌ براين‌ است‌ كه‌ شاه‌ اسماعيل‌ از ناكامی در جنگ‌ چالدران‌ دق‌ مرگ‌ شد.

از نظر آثار تاريخی سراب‌ در طی دوره‌های گذشته‌ همواره‌ تحت‌ تاثير و رونق‌ و اقتدار دو شهر بزرگ‌ و معروف‌ آذربايجان‌ يعنی اردبيل‌و تبريز بوده‌ است‌. مخصوصاً پس‌ از ظهور اسلام‌ و در دوره صفويه‌ و قاجاريه‌.آثار باستانی و تاريخی سراب‌ عبارتند: از چهارطاق‌آتشكده متعلق‌ به‌ دوره ساسانيان‌، سنگ‌ نبشته‌ رازليق‌، سنگ‌ نبشته‌ اورارتی، مسجد جامع‌ سراب‌، سنگ‌ نبشته‌ قيرخ‌ قيزلار، تپه‌باستانی قلعه‌جوق‌ و... كه‌ در زير به‌ بعضی از آن‌ها اشاره‌ای میكنيم‌.

 

مساجد

مسجد جامع‌

اين‌ مسجد بدون‌ گلدسته‌ و مناره‌ بوده‌ و از نظر ساختمانی شامل‌ يك‌ شبستان‌ بزرگ‌ و يك‌ حياط‌ كوچك‌ در سمت‌ غربی آن‌، دو درب‌ورودی يكی در شرق‌ و ديگری در ضلع‌ غربی كه‌ حياط‌ غربی را به‌ مسجد مربوط‌ میسازد و سه‌ محراب‌ و يك‌ منبر و 36 ستون‌، و29 ستون‌ كاذب‌ (نيم‌ ستونی كه‌ به‌ ديوار چسبيده‌ يا ربع‌ ستونی كه‌ در كنجهای شبستان‌ قرار دارد) كه‌ طاقهای جناقی و گنبدهای مدور بر آنها نهاده‌ شده‌ است‌. درب‌ ورودی شرقی دارای كتيبه‌ای است‌ مرمرين‌ با خط‌ نسخ‌ متداول‌ دوره گوركانيان‌ و تركمانان‌ آق‌ قويونلو ومعاصر سلطنت‌ ابوالنصر اوزون‌ حسن‌ آق‌قويونلو است‌. درب‌ ورودی به‌ وسيله ده‌ پله‌ به‌ صحن‌ شبستان‌ مربوط‌ میشود و در بدنهديوار جنوبی پلكان‌، سنگ‌ مرمر كوچكی كار گذارده‌ شده‌ و بر آن‌ جمله «الشفاء فی اليوم‌ بنت‌ الياس‌» حك‌ گرديده‌ است‌. درب‌ورودی غربی با اصالت‌ و قدمت‌ خود روبروی درب‌ شرقی قرار دارد. محل‌ دربها در امتداد ستونهای رديف‌ اول‌ و دوم‌ از طرف‌ شمال‌شبستان‌ میباشد و وقتی از درب‌ غربی وارد میشويم‌ شبستان‌ مسجد به‌ صورت‌ دالانی در ميان‌ ستونهای رديف‌ اول‌ و دوم‌ ديده‌میشود و درب‌ ديگری در سالهای اخير جهت‌ تفكيك‌ شبستان‌ به‌ سه‌ قسمت‌، تعبيه‌ شده‌ و عاريتی است‌. درب‌ غربی به‌ وسيله 7پله‌ بلند سنگی، حياط‌ كوچك‌ غربی را به‌ شبستان‌ مربوط‌ میسازد. شبستان‌ مسجد امتداد شرقی و غربی داشته‌ و محرابهای سه‌ گانه‌در ضلع‌ جنوبی آن‌ تعبيه‌ شده‌ است‌.

شبستان‌ مجموعه‌ای است‌ از 60 گنبد كه‌ همه آنها (به‌ استثنای رديف‌ چهارم‌ از مشرق‌) مستقيماً بر روی طاق‌ جناقی و ستونهانهاده‌ شده‌ است‌. ارتفاع‌ متوسط‌ آنها از كف‌ شبستان‌ در حدود 5/4 متر میباشد. اما رديف‌ چهارم‌ كه‌ بلندتر از سايرين‌ بوده‌ و 20/6 متر ارتفاع‌ دارد بر رویطاق‌ نماهای بلند و فيلگوشها قرار دارد، طول‌ شبستان‌ 5/47 متر و عرض‌ آن‌ 21 متر میباشد.

بدنه‌ داخلی مسجد تزئيناتی ندارد و حتی آجرچينی آن‌ اغلب‌ ساده‌ و بدون‌ تزئين‌ میباشد. فواصل‌ ستونها از همديگر متغير و دررديف‌ اول‌ غربی به‌ ترتيب‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ 35/2 متر میباشد ولی اين‌ ترتيب‌ در رديفهای شرقی كه‌ ستونهای بزرگ‌ و يا هشت‌ضلعی دارد به‌ كلی بر هم‌ میريزد. اما در رديف‌ چهارم‌ فاصله دو ستون‌ از همديگر به‌ 82/5 متر میرسد. ابعاد آجرهايی كه‌ درساختمان‌ بدنه‌ به‌ كار رفته‌ 6*24*24 سانتیمتر میباشد.

منبر مسجد چوبی بوده‌ و 7 پله‌ بلندی و به‌ طول‌ 6/3 متر و ارتفاع‌ 10/2 متر می باشد و در بالای سطح‌ شرقی آن‌ نام‌ واقف‌ آن‌ با خط‌ثلث‌ زيبا و از چوب‌ سفيد منبت‌كاری شده‌ است‌.

اين‌ مسجد دارای سه‌ محراب‌ میباشد، يكی در رديف‌ سوم‌ گنبدها از مغرب‌، دوم‌ در رديف‌ 4 از مشرق‌ كه‌ پوشش‌ معمولی از گچ‌ وتزئينات‌ بسيار ابتدايی دارد. سوم‌ محرابی بسيار نفيس‌ و زيبا از كاشی لعابدار برجسته‌ كه‌ با وجود صدمات‌ مختلفی كه‌ در طی دوران‌عمر خود ديده‌ است‌ باز از زيبايی قابل‌ توجهی برخوردار است‌. ارتفاع‌ محراب‌ بطور كلی 175 سانتیمتر و عرض‌ آن‌ از گوشه‌ لچكها132 سانتیمتر میباشد. داخل‌ محراب‌ از كاشی يك‌ پارچه‌ با نقوش‌ برجسته‌ (اسليمی خطايی يا خرطوم‌ فيلی) و لعاب‌ فيروزه‌ایساخته‌ شده‌ و لچكهای بالا نيز از همان‌ جنس‌ میباشد. مابين‌ طاق‌ محراب‌ و لچكها يك‌ حاشيه‌ 30 سانتیمتری از قطعات‌ كاشیلعابدار به‌ رنگ‌ كرم‌ و با خطوط‌ برجسته‌ كه‌ با رنگ‌ سبز قلم‌گيری و با رنگ‌ طلايی تذهيب‌ شده‌ است‌، محراب‌ را قاب‌ گرفته‌ ولیقسمت‌ اعظم‌ آن‌ ريخته‌ و ظاهراً گم‌ شده‌ است‌.

مسجد جامع‌ سراب‌ كه‌ تاريخ‌ بنای آن‌ به‌ قرن‌ نهم‌ هجری قمری میرسد، با شماره‌ 797 به‌ ثبت‌ رسيده‌ است‌.

 

مسجد اوچ‌ گوزلی (سه‌ چشمه‌)

در كوچه صراف‌ در يك‌ ميدانگاهی كوچك‌، واقع‌ شده‌ است‌. سقف‌ مسجد تيرپوش‌ و بر روی ستونهای چوبی نهاده‌ شده‌ است‌.نمای خارجی مسجد ساده‌ بوده‌ ولی بر بالای پنجره‌های آن‌ تعداد زيادی كاشيهای لعابدار به‌ عنوان‌ تزئين‌ كار گذاشته‌ شده‌ كه‌ اغلب‌آنها از مسجد جامع‌ مخصوصاً قطعات‌ افتاده‌ از محراب‌ قديمی آن‌ نقل‌ و بر ديوار نصب‌ شده‌ است‌، و به‌ ترتيب‌ از راست‌ به‌ چپ‌ باقيد شماره‌ پنجره‌ نام‌ برده‌ میشود: الف‌ - بر ديوار شرقی هفت‌ قطعه‌، ب‌ - بر ديوار جنوبی هفت‌ قطعه‌ كاشی لعابدار و دو قطعه‌ سنگ‌نبشته‌. يكی از اين‌ سنگ‌ نبشته‌ها كه‌ بر بالای سر درب‌ مسجد نصب‌ شده‌ است‌ تاريخ‌ تجديد بنای مسجد را نشان‌ میدهد كه‌ 1321هجری قمری میباشد و علاوه‌ بر آن‌ مطالب‌ زير را نيز در بردارد.

«جد فيه‌ البيت‌ و زاد عليه‌ الجناب‌ المستطاب‌ فخر المجتهدين‌ الحاج‌ سيدرضا فی سنه احدی و عشرين‌ بعد الف‌ و ثالثه‌ مائه‌». جنس‌اين‌ سنگ‌ رسوبی و رنگ‌ آن‌ سبز خاكستری روشن‌ است‌. بر ازاره سمت‌ راست‌ ديوار جنوبی يك‌ قطعه‌ سنگ‌ گرانيت‌ شكسته‌، برديوار پايه‌بندی شده‌ است‌ كه‌ يك‌ پر برگ‌ دارد و در رديف‌ خارجی دارای 22 برگ‌ و داخلی 6 برگ‌ میباشد. مجموعه‌ اين‌ عناصرزيبايی تحسين‌ برانگيزی را به‌ اين‌ بنای تاريخی بخشيده‌ است‌.

 

بقعه‌ها (مزارها)

مقبره مغولی اسفتستان‌

بنای شكسته‌ و ويران‌ منسوب‌ به‌ دوره مغول‌ در قريه‌ اسفتستان‌ 6 كيلومتری شرق‌ سراب‌ واقع‌ شده‌، بنايی است‌ آجری و مركب‌ ازچندين‌ اطاق‌ و يك‌ راهرو. نصف‌ سردر آن‌ ريخته‌ وآنچه‌ باقيمانده‌ پايه راست‌ سردر میباشد، عرض‌ پايه‌ 7/1 متر قطر ديوار ياعمق‌ درگاهی 60/1 متر میباشد. از طاق‌نمای درگاهی، به‌ طور پراكنده‌ باقيمانده‌ كه‌ تزئيناتی به‌ صورت‌ مقرنس‌ كاری از آجرلعاب‌داشته‌ است‌.

اين‌ بنا هم‌ به‌ مسجد و هم‌ به‌ يك‌ مقبره‌ شباهت‌ دارد ولی همه‌ كس‌ آن‌ را چنانچه‌ هست‌ ديده‌اند و هيچ‌ خاطره‌ای از آن‌ ندارند. به‌ هرحال‌ اين‌ بنا مسجد يا مقبره‌ بوده‌ است‌. اين‌ بنای جالب‌ توجه‌، با يك‌ سردربلند مجلل‌ كه‌ حواشی و نغولها و طاق‌ نما و طاقچه‌های آن‌با كاشی تزئين‌ يافته‌ بوده‌، ارتفاعی نزديك‌ به‌ 10 متر داشته‌ فعلاً آنچه‌ از پايه‌ باقيمانده‌ در حدود 6 متر میباشد.از خود مقبره‌ به‌علت‌ عدم‌ توجه‌ چيزی باقی نمانده‌ است‌.

امامزاده‌ها

امامزاده‌ بزرگ‌

بيوك‌ امامزاده‌ (امامزاده‌ بزرگ‌) در جنوب‌ غربی سراب‌ و چسبيده‌ به‌ قبرستان‌ عمومی شهر واقع‌ شده‌ است‌ و نام‌ امامزاده‌ را كسینمیداند و سابقه‌ تاريخی مكتوبی درباره آن‌ پيدا نشده‌ است‌، لذا به‌ شرح‌ خود بنا و ضمايم‌ آن‌ میپردازيم‌.

امامزاده‌ دارای يك‌ درب‌ ورودی چوبی ساده‌ با سردر آجری میباشد. عرض‌ سردر (پايه‌ها 76/1 متر و طاق‌ نمای وسط‌ 62/2 متر)6 متر میباشد. ارتفاع‌ سردر 6/4 متر و درب‌ ورودی 47/1 متر عرض‌ و 9/1 متر ارتفاع‌ دارد. ديوار چينه‌ای به‌ ارتفاع‌ متوسط‌ 5/2 مترتمام‌ اضلاع‌ حياط‌ امامزاده‌ را محصور كرده‌ است‌. حياط‌ امامزاده‌ 80 متر طول‌ و 70 متر عرض‌ دارد و در تمام‌ كف‌ آن‌ قبور مختلف‌ ومربوط‌ به‌ قرن‌ اخير ديده‌ میشود.

تمام‌ امامزاده‌ بنايی است‌ با ازاره سنگی و بدنه‌ و گنبد و منارهای آجری، سردر امامزاده‌ دارای مقرنس‌ كاری گچی در طاق‌ نمامیباشد و لچك‌های بالای آن‌ با آجر لعابی تزيين‌ يافته‌ ولی تمام‌ آن‌ ريخته‌ و جای كاشیها بر ملات‌ گچ‌ ديده‌ میشود. آجرها به‌شكل‌ مثلث‌ها و چند ضلعیهای منتظم‌ بوده‌ است‌. بنا در مجموع‌ 20/20 متر طول‌ و 25/10 متر عرض‌ دارد و دارای دو مناره‌ است‌به‌ ارتفاع‌ 9 متر كه‌ اثری از كنگره‌ و مؤذنه‌ آن‌ باقی نمانده‌ است‌. نوع‌ ساختمان‌ ساده‌ ولی در بعضی قسمتها با آجر چينی تزيينی(جناقی) تنوعی به‌ ظاهر ساختمان‌ داده‌اند. سبك‌ بنا و حجم‌ ستونها آن‌ را به‌ قرن‌ هشتم‌ و نهم‌ منسوب‌ میدارد. ولی بعضی مصالح‌ساختمانی در ازاره‌ ساختمان‌ به‌ كار رفته‌ كه‌ قديمیتر از بنای آجری هستند مانند شكلهای تراشيده‌ و نقش‌داری كه‌ در ازاره‌ بيرونی به‌كار رفته‌ است‌. نظاير اين‌ سنگها به‌ طور ساده‌ يا منقوش‌ تمام‌ ازاره‌ و پله‌ها را در بر گرفته‌ است‌.

داخل‌ امامزاده‌ از دو قسمت‌ متمايز میباشد: در سمت‌ راست‌ مسجدی است‌ كوچك‌ و نيمه‌ ويران‌ كه‌ از كفشكن‌ امامزاده‌ راه‌ دارد.كفشكن‌ در وسط‌ بنا قرار داشته‌ ولی حايلی مابين‌ كفشكن‌ و صحن‌ امامزاده‌ وجود ندارد. بنابراين‌ سمت‌ چپ‌ بنا با 8/11 متر طول‌ و25/10 متر عرض‌ و 9 طاق‌ كروی و گهواره‌ای مقام‌ امامزاده‌ را تشكيل‌ میدهد. مقام‌ امامزاده‌ چهار ستون‌ دارد كه‌ فاصله‌شان‌ ازهمديگر 12/4 متر (اضلاع‌ شمالی و جنوبی)، 2/4 متر (اضلاع‌ شرقی و غربی) میباشد و در ميان‌ 4 ستون‌ قبر قرار داشته‌ و بالای آن‌گنبد كروی آجری تعبيه‌ شده‌ است‌. ستونها 4/1 متر قطر دارند.

پوشش‌ داخلی امامزاده‌ و مسجد آجری و بدون‌ هيچ‌ نوع‌ تزئينات‌ و سنگ‌ نبشته‌ و تاريخ‌ بنا و سازنده‌ بنا میباشد.

 

گورستانها‌

گورستان‌ باستانی «تيكلی داش‌»

در روستای نرميق‌ كه‌ به‌ فاصله 18 كيلومتری جنوب‌ شرقی سراب‌ واقع‌ شده‌ است‌ و در يك‌ كيلومتری شمال‌ نرميق‌ گورستان‌ كلان‌سنگی بنام‌ «تيكلی داش‌» قرار دارد كه‌ از فاصله 500 متری روستا شروع‌ و تا دامنه‌ كوهها ادامه‌ میيابد. در اين‌ قبرستان‌ آخته‌ سنگهایعظيم‌ به‌ قطر حداكثر 50 سانتیمتر و طول‌ 3 متر و عرض‌ 5/1 متر روی قبور قرار گرفته‌ و نموداری از قدرت‌ و ثروت‌ صاحبان‌ گوربوده‌ است. متاسفانه‌ اين‌ گورها در ادوار بسيار قديم‌ مورد تجاوز مهاجمين‌ قرار گرفته‌ و محتويات‌ آن‌ به‌ يغما رفته‌ است‌.

كاروانسراها

رباط‌ سنگی شاه‌ عباس‌ صايين‌

اين‌ بنا در موقعيت‌ جغرافيايی بسيار سرد از نظر آب‌ و هوا و ارتفاع‌ در گردنه صايين‌، در فاصله 35 كيلومتری سراب‌ و 14 كيلومتری نيرواقع‌ شده‌ است‌. بنايی است‌ تمام‌ سنگی به‌ مقتضای ساختمانی، به‌ صورت‌های مختلف‌ از سنگ‌ لاشه‌ و نيمه‌ تراشيده‌ (با يك‌ رويه‌صاف‌ و قابل‌ تنظيم‌ در سطح‌ ديوار) استفاده‌ شده‌ است‌. ابعاد آن‌ در ضلع‌ شمالی كه‌ درب‌ ورودی هم‌ بر آن‌ تعبيه‌ شده‌ به‌ طول‌20/16 متر و طول‌ ديوار شرقی و غربی آن‌ 5/27 متر میباشد. ارتفاع‌ ديوار آن كه‌ برحسب‌ موقعيت‌ تغيير میكند حداقل‌ 2 متر درگوشه‌های شمالی و 4 متر در حوالی درب‌ ورودی و 6 متر در ضلع‌ جنوبی میباشد. درب‌ ورودی 2 متر عرض‌ و 35/2 متر ارتفاع‌ داردو به‌ صورت‌ طاق‌ نيم‌ دايره‌ ساخته‌ شده‌ است‌. داخل‌ بنا از يك‌ چهار طاقی - فضای اصلی و مركزی- به‌ ابعاد 60/5*80/5 متر باپوشش‌ گنبد نيم‌ كره‌ و سنگ‌ نيم‌ تراشيده‌ با يك‌ رويه‌ صاف‌ از ملات‌ گچ‌ و آهك‌ ساخته‌ شده‌ و در جوانب‌ آن‌ سكوهای بلند و اطاقها وطويله‌های مختلف‌ برای پناه‌ دادن‌ مسافر و چهارپايان‌ آنها تعبيه‌ شده‌ است‌ و انبار مختلف‌ برای ذخيره‌ غذای مسافر و چهارپاپيش‌بينی و ساخته‌ شده‌ است‌. بكار بردن‌ سنگهای نيم‌ تراشيده‌ در قسمتهای مختلف‌ بنا علاوه‌ بر اينكه‌ نشان‌ دهنده استحكام‌ ومقاومت‌ بنا در مقابل‌ عوامل‌ جوی است‌،بيانگر مهارت‌ سازنده بنا نيز میباشد و در تعيين‌ عمر آن‌ توليد شبهه‌ میكند كه‌ آيا اين‌ بنايك‌ اثر قبل‌ از اسلام‌ است‌ يا مربوط‌ به‌ دوره صفوی است. البته‌ فاصله آن‌ (در حدود يك‌ منزل‌ از سراب‌) و موقعيت‌ جغرافيايی آن‌ (تمام‌بناهايی كه‌ بزرگترين‌ مراكز ارتباطی، تجاری و پستی و نظامی میباشند در فواصل‌ و مواقع‌ جغرافيايی معين‌ جهت‌ حفظ‌ تمام‌ارتباطات‌ بنا شده‌اند) انتساب‌ آن‌ را به‌ دوره صفويه‌ معقول‌تر مینمايد.

 

چهار طاق‌ ساسانی آغميون‌

در سمت‌ جنوبی روستای آغميون‌ (5/8 كيلومتری سراب‌) به‌ فاصله‌ای اندك‌ از قريه‌ در ميان‌ مزارع‌ مسطح‌ و وسيعی، بنای سنگیچهارطاقی واقع‌ شده‌ است‌. در مجموع‌ 5/12 كيلومتر از سراب‌ فاصله‌ دارد و در شمال‌ شرقی سراب‌ و شمال‌ جاده سراب‌ - اردبيل‌قرار گرفته‌ است‌.

اين‌ بنا دارای محوطه‌ای خارجی است‌ كه‌ پايه‌ سنگی ديوارهای آن‌ باقی است‌. محيط‌ ديوارها در حدود 60 متر میباشد و ضلع‌جنوبی كه‌ طول‌ محوطه‌ است‌ 58/1 متر و ضلع‌ شرقی كه‌ عرض‌ محسوب‌ میشود 14 متر است‌. چهار طاقی نيز كه‌ طول‌ شرقی غربیدارد به‌ طول‌ 6 متر و عرض‌ 5/5 مترديده‌ میشود. بهمين‌ ترتيب‌ ابعاد داخلی بنا نيز به‌ طول‌ 3 متر و عرض‌ 60/2 متر بوده‌ و گنبدكروی بر آن‌ مبتنی است‌.

مصالح‌ ساختمانی چهار طاق‌ آغميون‌ سنگ‌ رودخانه‌ به‌ صورت‌ قلوه‌ سنگهايی در حدود 30 سانتیمتر و ملات‌ گچ‌ و آهك‌ میباشد.ارتفاع‌ گنبد از كف‌ 6/3 متر، ارتفاع‌ طاقهای چهارگانه‌ در حدود 9/1 متر، ارتفاع‌ پايه‌ يا ديوارهای چهارگانه‌ كه‌ گنبد كروی بر روی آنهاقرار دارد 2 متر و ارتفاع‌ گنبد 6/1 متر میباشد.

در محوطه بيرونی (مزارع‌) سفالهای خشن‌ با لبه‌ و نقوش‌ كم‌ و خمير ماسه‌دار و بمقدار قابل‌ توجه‌ سنگ‌ چخماق‌ طبيعی و مصنوعیپيدا میشود. از قراين‌ برمیآيد كه‌ اين‌ بنا در اصل‌ يك‌ آتشكده‌ يا عبادتگاه‌ها ساسانی بوده‌ كه‌ در ادوار بعد از اسلام‌ به‌ صورت‌امامزاده‌ درآمده‌ و قبری مرتفع‌ از كف‌ بنا در وسط‌ چهار طاقی وجود دارد كه‌ از سنگ‌ قبر شكسته‌ آن‌ فقط‌ سه‌ تكه‌ موجود است‌ كه‌ باسر هم‌ بندی آنها تاريخ‌ نقرآن‌ 708 ه.ق‌ برمیآيد. اين‌ بنادر محل‌ به‌ «امامزاده‌ حسن‌» معروف‌ است‌.

تپه‌های باستانی

تپه‌ باستانی قلعه‌جوق‌

اين‌ تپه‌ در 15/2 كيلومتری شمال‌ سراب‌ در كنار جاده سراب‌ - رازليق‌ و دهكده‌ ايكه‌ نام‌ قلعه‌ جوق‌ را دارد قرار گرفته‌ است‌. اين‌ تپه‌باستانی از قلعه‌ای كه‌ بر روی آن‌ بوده‌ و آثارش‌ باقيست‌ نام‌ گرفته‌ است‌ و آثار قلعه‌ به‌ صورت‌ خشت‌ و گل‌ ديده‌ میشود.

اين‌ تپه بزرگ‌ ارتفاعی 30 متری و مساحت‌ تقريبی 20 هزار مترمربعی دارد كه‌ مورد استفاده‌ و خاك‌برداری زارعين‌ دهكده‌ قلعه‌ جوق‌قرار گرفته‌ و بيش‌ از نصف‌ آن‌ غارت‌ شده‌ است‌. در نتيجه‌ خاك‌برداری برشهای مختلفی به‌ وجود آمده‌ كه‌ در بعضی جاها ديواره‌هایبلندی با ارتفاع‌ نزديك‌ 5 متر ديده‌ میشود كه‌ از خشت‌های بزرگی كه‌ در بناهای مادی وجود دارد ساخته‌ شده‌ است‌.

علاوه‌ بر خشتهای مربوط‌ به‌ دوره مادها، انواع‌ سفالهای مختلف‌ از هزاره‌ دوم‌ قبل‌ از ميلاد قرون‌ اوليه‌ اسلامی در آن‌ يافت‌ میشود.سفالهايی از دوران‌ ماقبل‌ تاريخ‌ و سفالهايی مرصع‌ «سفال‌ قرمز رنگ‌ كه‌ جابجا بوسيله‌ قطعات‌ كاشی با لعاب‌ فيروزه‌ای مرصع‌ شده‌است‌» يا انواع‌ سفالهای دوره پارت‌ در انواع‌ مختلف‌ و بحد وفور پيدا میشود.

در برشهای خاك‌برداری زراعتی دو لايه‌ مشخص‌ خاكستر و زغال‌ كه‌ حاكی از آتش‌سوزی میباشد ديده‌ میشود. در ميان‌ لايه‌هایخاكستر بقايای آثار ساختمانی و وسايل‌ زندگی نشان‌ دهنده استمرار حيات‌ اجتماعی و تجديد فعاليت‌ در اين‌ شهرك‌ و قلعه‌ میباشد.اين‌ آثار به‌ صورت‌ استخوان‌ حيوانات‌ اهلی - سفالينه‌ها - قطعات‌ اپسيدين‌ - سنگ‌ چخماق‌های تراشيده‌ و صيقلی ديده‌ میشود.با يك‌ نظر دقيق‌ از نقطه‌ نظر جغرافيايی معلوم‌ میشود، وجود قلعه‌ای در مخروط‌ افكنه‌ رودخانه پشتو بر سردره‌ رازليق‌،دره‌ای كه‌ به‌ سبلان‌ منتهی میشود، و وجود سنگ‌ نبشته‌ رازليق‌ در يك‌ و نيم‌ منزلی آن‌ (5/10 كيلومتری) اهميت‌ تاريخی دوران‌اورارتی و سوق‌الجيشی اين‌ تپه‌ عظيم‌ و ساخلوی آن‌ را معلوم‌ میكند.

تپه‌ باستانی ابرغان‌

در 25 كيلومتری جنوب‌ سراب‌،تپه‌ای به‌ ارتفاع‌ تقريبی 20 متر با ثبت‌ تاريخی 798 قرار دارد كه‌ دارای سفالينه‌های قرمز سياه، قهوه‌ای سوخته‌، سفيد مهر خورده‌ لعابدار و نيز مصالح‌ ساختمانی به‌ صورت‌ خشت‌ و ملات‌ گچ‌ و آهك‌ و بقايای حيونات‌ اهلیمیباشد.

تپه‌ باستانی امام‌ چای

روستای امام‌ چای در 28 كيلومتری سراب‌ واقع‌ شده‌ است‌. در شمال‌ شرقی روستا تپه‌ای باستانی به‌ نام‌ امام‌ چای با ثبت‌ تاريخی800 وجود دارد. مساحت‌ تپه‌ نزديك‌ به‌ چهار هزار متر مربع‌ و ارتفاع‌ آن‌ از زمينهای اطراف‌ در حدود 20 متر میباشد. از اين‌ تپه‌مقداری خاك‌برداری جهت‌ زراعت‌ نموده‌اند و در اين‌ عمل‌ برشهايی عمودی در تپه‌ بوجود آورده‌ است‌ و در اين‌ برشها از بالا به‌پايين‌ چنين‌ وضعی ديده‌ میشود.

1 - مقداری قبور اسلامی كه‌ كاملاً جديد میباشد.

2 - يك‌ رگه‌ مربوط‌ به‌ يك‌ دوره حيات‌ انسانی بر روی تپه‌ با سفالهای مختلف‌: نخودی و قرمز آجری مربوط‌ به‌ هزاره‌ قبل‌ از ميلاد.

3 - يك‌ رگه‌ آثار خاكستر و زغال‌ از يك‌ آتش‌سوزی.

4 - در زير رگه‌ خاكستر يكدوره‌ ديگر تاريخی با سفالهای مختلف‌ خشت‌ خام‌ به‌ چشم‌ میخورد.

 

سنگ‌ نبشته‌ها

سنگ‌ نبشته قرخ‌ قزلار

روستای قرخ‌ قيزلار در شمال‌ شرقی سراب‌ واقع‌ شده‌ است‌. در طی مسير از كنار رودخانه‌ای گذشته‌ به‌ روستای نشتبان‌ (نشت‌ اوغلی) میرسيم‌ كه‌ در سمت‌ جنوب‌ غربی آن‌ در رویدامنه كوه‌ سنگ‌ افراشتها و بالاتر از آن‌ كتيبه ميخی معروف‌ به‌ سنگ‌ نبشته قرخ‌قزلار واقع‌ شده‌ است‌. فرهنگ‌ جغرافيای ايران‌ روستارا به‌ نام‌ قرخ‌ قزلار معرفی كرده‌ است‌، ولی در محل‌ به‌ نام‌ نشتبان‌ يا نشت‌ اوغلی معروف‌ و مجموعه سنگ‌ افراشتها‌ بنام‌ قرخ‌قزلارموسوم‌ است‌.

دهكدة قرخ‌ قزلار در ساحل‌ غربی رودخانه نسويون‌ قرار گرفته‌ و از سمت‌ مغرب‌ به‌ كوهی سنگی محدود میشود. در سمت‌ جنوب‌دهكده‌ قرخ‌ قزلار به‌ ترتيب‌ از مشرق‌ به‌ مغرب‌ آثار تاريخی و عوارض‌ طبيعی زير قرار دارد:

1 - در انتهای راه‌ مالرو در سطح‌ چندين‌ مزرعه‌ يونجه‌زار در دامنه كوهستان‌ كه‌ روستاييان‌ نشتبان‌ آن‌ را «گون‌لی» مینامند سنگ‌افراشتهای شكسته‌ و جا به‌ جا شده‌ای پراكنده‌ است‌. از نظر تاريخی و ساير مشخصات‌ مانند قرخ‌ قزلار میباشد، ولی خرابی بيشتریدر آن‌ ديده‌ میشود.

2 - قرخ‌ قزلار يا سنگ‌ افراشتها.

3 - بقايای خانه‌های قديمی و قلعه‌ تاريخی در جنوب‌ قرخ‌ قزلار.

4 - سنگ‌ نبشته اورارتی نشتبان‌.

1 و 2 - سنگ‌ افراشتهای موجود كه‌ شباهت‌ ظاهری به‌ قربانگاه‌ و معابد باستانی دارند و به‌ شكل‌ «دلمن‌ و منهير» میباشند در طرفين‌رودخانه‌ در سمت‌ شرقی به‌ صورت‌ پراكنده‌ و شكسته‌ و اغلب‌ مدفون‌ در خاك‌ و يونجه‌زارها به‌ چشم‌ میخورد؛ اما در سمت‌ غربیرودخانه‌ و جنوب‌ شرق‌ دهكده‌ اين‌ سنگ‌ افراشتها به‌ حال‌ ايستاده‌ يا بهتر، نشانده‌ شده‌ در زمين‌ و در امتداد شمال‌ و جنوب‌، نامرتب‌ديده‌ میشود. در محل‌ به‌ نام‌ چهل‌ دختران‌ معروف‌ است‌ كه‌ اين‌ چهل‌ دختر به‌ غضب‌ الهی گرفتار شده‌ و سنگ‌ شده‌اند. البته‌ تعدادآنها از چهل‌ و حتی از صد بيشتر است‌.

اين‌ سنگ‌ افراشتها بطور عمودی در زمين‌ نشانده‌ شده‌ است‌ ولی عده‌ای از آن‌ها شكسته‌، عده‌ای خم‌ شده‌ و عده‌ای افتاده‌ است.‌البته‌ بعضی از سنگها از كمر شكسته‌ و افتاده‌ و مجموعه‌ 120 عددی به‌ وجود آورده‌ است‌. سنگ‌ افراشتها طولهای مختلف‌ دارند وبلندترين‌ آنها 70/2 متر طول‌ دارد. عرض‌ سنگها متفاوت‌ بوده‌ باستثنای يكی دو قطعه‌ كه‌ در حدود 2 متر و دو سه‌ قطعه‌ ديگر درحدود 95/0 متر میباشد، بقيه‌ سنگها عرض‌ 7/0 متر و كمتر دارند. ناگفته‌ نماند كه‌ اطلاق‌ 70/2 متر طول‌ حقيقی آنها را نمیرساند،چون‌ مقداری از طول‌ آنها در زمين‌ فرو رفته‌ و اگر فرض‌ كنيم‌ كه‌ 30 درصد طول‌ سنگها در زير خاك‌ باشد طول‌ آنها بالغ‌ بر 4 مترمیگردد.

چندين‌ گور در ميان‌ سنگ‌ افراشتها مورد حفاری قرار گرفته‌ كه‌ در صور مختلف‌ تعبيه‌ شده‌اند: قبور ساده‌ سنگی و قبوری با ديواره‌سنگی، اغلب‌ گورها به‌ وسيله‌ دو قلوه‌ سنگ‌ بزرگ‌ يا فقط‌ يك‌ قلوه‌ سنگ‌ پوشانده‌ شده‌ است‌. در اطراف‌ سنگها انواع‌ سفالها به‌صورت‌ پراكنده‌ ديده‌ میشود. سفالينه‌های سياهرنگ‌ و خاكستری ساده‌ وگاهی مهر خورده‌، قرمز جگری ، قرمزنخودی، نخودی، مربوط‌ به‌ قرون‌ آخر هزاره دوم‌ و اوايل‌ هزاره‌ اول‌ (1200 تا 800 قبل‌ از ميلاد) كه‌ حاكی از تمدنی كهن‌ در اين‌منطقه‌ میباشد دچار آتش‌ و انهدام‌ شده‌ و بكلی از بين‌ رفته‌ و در جوار آن‌ دهكده‌ نشتبان‌ احداث‌ وحيات‌ يافته‌ است‌.

3 - بقايای قلعه‌ و مساكن‌ قديمی در سمت‌ جنوب‌ و مغرب‌ قرخ‌ قزلار: در سمت‌ غربی و جنوب‌ قرخ‌ قزلار و پشت‌ سنگ‌ نبشته‌نشتبان‌ به‌ زمينهايی برمیخوريم‌ كه‌ نشانه‌هايی از وجود مساكن‌ اوليه‌ و صاحبان‌ سنگ‌ افراشتها ديده‌ میشود مانند مطبق‌ بودن‌زمينهای بكر كه‌ پيرامون‌شان‌ بوسيله‌ قلوه‌سنگهای قابل‌ حمل‌ ديواركشی شده‌، يا سنگهای لاشه‌ كه‌ در جهات‌ مختلف‌ به‌ صورت‌آوارهای غير مرتب‌ پراكنده‌ است‌.

4 - سنگ‌ نبشته‌ قرخ‌ قزلار: مانند دو كتيبه ديگر اورارتی به‌ خط‌ ميخی و زبان‌ اورارتی بر روی صخره‌ای به‌ طول‌ 5/4 متر و عرض‌10/2 متر و ارتفاع‌ 6/2 متر و وزنی بيش‌ از 20 تن‌ حك‌ شده‌ است‌. كتيبه‌ بر قسمتی از سطح‌ جنوبی سنگ‌ كه‌ مسطح‌ و صيقلی شده‌حك‌ گرديده‌ است‌، طول‌ آن‌ 106 سانتیمتر و عرض‌ 75 سانتیمتر میباشد. در سيزده‌ سطر منقور و حد فاصل‌ سطور با خط‌ ممتدافقی مشخص‌ شده‌ است‌. قسمت‌ اعظم‌ سطر آخر و سطر دوازدهم‌ و نصف‌ سطور هشتم‌ تا يازدهم‌ و يك‌ سوم‌ سطر هفتم‌ و مقداراندكی از آخر سطور اوليه‌ از بين‌ رفته‌ است‌. در وسط‌ سطور 9 و 10 و 11 سوراخی به‌ شكل‌ حرف‌ C لاتين‌ ديده‌ میشود. اين‌ سوراخ‌ وفرسايش‌ حوالی آن‌ نتيجه‌ لمس‌ آن‌ با دست‌ مردم‌ میباشد. به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ وجود اين‌ سنگ‌ نبشته‌ در بالای كوه‌ و مقابر با معبد كلان‌سنگی در پای آن‌ در نظر ساكنين‌ منطقه‌ يك‌ مكان‌ مقدس‌ جلوه‌ كرد و مورد دعا و نياز و التماس‌ آنان‌ قرار گرفته‌ و در مواقع‌ كم‌ آبی ياساير بلايای آسمانی مردم‌ روستا با قربانی كردن‌ درخواست‌ باران‌ يا دفع‌ بلا میكردند. اين‌ سنگ‌ از چند نظر اهميت‌ دارد:

الف - وجودمعبد كلان‌ سنگی است‌ كه‌ به‌ آتش‌ غضب‌ شاه‌ اورارتی دچار شده‌ و مورد تجاوز قرار گرفته‌ است‌.

ب- يكی از قلعه‌های 21 گانه‌ كه‌ شاه‌ اورارتو فتح‌ كرده‌ و به‌ آتش‌ كشيده‌ است. در شمال‌ اين‌ سنگ‌ نبشته‌ و در كنار معبد يا گورستان‌ كلان‌سنگی بوده‌ كه‌ در كتيبه‌ سقندل‌ نام‌ برده‌ ولی هنوز مورد تطبيق‌ قرار نگرفته‌ است‌.

ج - نسبت‌ دادن‌ قدرت‌ ماورالطبيعه‌ به‌ كتيبه‌ دشمن‌ (ناشی از انتقال‌ قدرت‌ يك‌ معبد مغلوبه‌ و منهوبه‌ به‌ كتيبه دشمن‌ غالب‌) يك‌سنت‌ تاريخی بوده‌ و مستمسكی معمول‌ و معقول‌ بوده‌ است‌.

 

سنگ‌ نبشته‌ رازليق‌

اين‌ سنگ‌ نبشته‌ در روی صخره‌ای از كوه‌ زاغان‌ واقع‌ در 12 كيلومتری شمال‌ سراب‌ در كنار روستاهای رازليق‌ و ديزج‌ سفيد كنده‌ شده‌است‌. كوه‌ زاغان‌ توده سنگين‌ آتشفشانی است‌ و از بستر رودخانه‌ پسلر حدود 200 متر ارتفاع‌ دارد. قله كوه‌ چندين‌ شاخه‌ بوده‌ و ميان‌آن‌ را خاك‌ پر كرده‌ و گياهان‌ مختلف‌ بر آن‌ روييده‌ است‌. اما در قديم‌ در طول‌ 200 متری از پای كوه‌ تا كتيبه‌، پلكانی در بدنه‌ كوه‌ تعبيه‌شده‌ بود كه‌ به‌ مرور زمان‌ فرسوده‌ شده‌ ولی چندين‌ پله‌ در پايين‌ كوه‌ هنوز به‌ صورت‌ نيمه‌ فرسوده‌ بر جای مانده‌ است‌. سطح‌ پله‌هابطور متوسط‌ 40 سانتیمتر و ارتفاع‌ آنها 15 سانتیمتر بوده‌ است‌. در پای كتيبه‌ به‌ يك‌ ديواره نيمه‌ طبيعی میرسيم‌ كه‌ تا كتيبه‌ درحدود 3 متر فاصله‌ دارد و به‌ سختی میتوان‌ بالا رفت‌ و مقابل‌ كتيبه‌ رسيد.

اين‌ كتيبه‌ نيز مانند دو كتيبه‌ ديگر (قرخ‌ قزلار و سقندل‌) كاملاً رو به‌ جنوب‌ انتخاب‌ شده‌ است‌. جنس‌ اين‌ سنگ‌ گرانيت‌ است‌ و رنگش‌آبی روشن‌ و نزديك‌ به‌ خاكستری میباشد. لوحه‌ رازليق‌ 110 سانتیمتر طول‌ و 82 سانتیمتر عرض‌ دارد و در 16 سطر و به‌ فرمان‌شاه‌ اورارتی «ارگيشتی دوم‌» پسر «روسا» حك‌ شده‌ است‌. لوح‌ به‌ فارسی ترجمه‌ شده‌ است‌ كه‌ متن‌ آن‌ به‌ اين‌ شرح‌ است‌:

1 - به‌ حول‌ و قوه‌ خالدی. ارگيشتی روساهينی گويد:

2 - من‌ به‌ سرزمين‌ «آرهو» لشكر كشيدم‌.

3 - من‌ سرزمين‌ «اولوشو» و سرزمين‌ «برقو» را تسخير كردم‌.

4 - من‌ تا كنار رودخانه‌ «مونا» رسيدم‌ و از آنجا باز گشتم‌.

5 - من‌ سرزمين‌ «گيردو» و «گتوهايی» و «ترايشيدو» را تسخير كردم‌.

6 - شهو «روتومنی» را من‌ گرفتم‌.

7 - سرزمينهايی را كه‌ من‌ تسخير كردم‌ تحت‌ باج‌ خود قرار دادم‌.

8 - اين‌ قلعه‌ را بزور گرفتم‌ دوباره‌ برقرار ساختم‌.

9 - من‌ آن‌ را ارگيشتی ايردو (يعنی رعيت‌ ارگيشتی) ناميدم‌.

10 - تا به‌ خاطر تقويت‌ «بيا ای نی» (اورارتو).

11 - برای مطيع‌ ساختن‌ سرزمين‌های دشمن‌.

12 - تا به‌ حول‌ و عظمت‌ خالدی و «آرگيشتی» بزرگ‌.

13 - شاه‌، شاه‌ جهان‌، شاه‌ شاهان‌، خداوندگار شهر «توشبا».

14 - ارگيشتی میگويد: هر كس‌ نام‌ مرا محو كند.

15 - يا به‌ اين‌ كتيبه‌ خسارتی وارد بياورد.

16 - اميدوارم‌ خدايان‌: خالدی «ته‌ ای شه‌ با» «شيوانی» او را زير خورشيد براندازد.

بغير از اين‌ كتيبه‌ در اطراف‌ كوه‌ نمونه‌های ديگری از آثار باقی مانده‌ آن‌ دوران‌ ديده‌ میشود. در ديواره‌ شمالی كوه‌ در ميان‌ دو ديواره‌سنگی و تند به‌ محوطه‌ محصوری به‌ شكل‌ اطاق‌ با حوض‌ آب‌ يا آب‌ انبار میرسيم‌ اين‌ محوطه‌ در يك‌ حفاری غير مجاز و قاچاق‌كشف‌ شده‌ و بعد از غارت‌ به‌ صورت‌ ويرانه‌ای باقی مانده‌ است‌. مصالح‌ ساختمانی آن‌ سنگهای رسوبی كرم‌ رنگ‌ و بنفش‌ روشن‌بوده‌ ملات‌ آن‌ گچ‌ و آهك‌ میباشد.